طلق طلق لسان ٌ طُلق، زبان تیز. (منتهی الارب). - طلق الیدین،جوانمرد گشاده دست. (منتهی الارب). ، شتر و ناقۀ بی پای بند. (منتخب اللغات). یقال: فلان ٌ حُبس طُلقاً، یعنی بندی بلاقید گردید. (منتهی الارب). از بند رسته: ناقۀ طُلق، شتر رهاکرده شده لغت نامه دهخدا