جدول جو
جدول جو

معنی طلق

طلق
جسم معدنی سفید شفاف و قابل تورق، تلک، تالک
درد زایمان
تصویری از طلق
تصویر طلق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طلق

طلق

طلق
معرب تلک، سنگی معدنی که به رنگ سفید نقره ای شفاف و براق و قابل تورق است
طلق
فرهنگ فارسی معین

طلق

طلق
ویژگی ملکی که کس دیگر در آن شریک نباشد و در تصرف خود شخص باشد
طلق
فرهنگ فارسی عمید

طلق

طلق
جَمعِ واژۀ طالق. زنان آزاد از بند زوجیت. رجوع به طالق شود. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

طلق

طلق
لسان ٌ طُلق، زبان تیز. (منتهی الارب).
- طلق الیدین،جوانمرد گشاده دست. (منتهی الارب).
، شتر و ناقۀ بی پای بند. (منتخب اللغات). یقال: فلان ٌ حُبس طُلقاً، یعنی بندی بلاقید گردید. (منتهی الارب). از بند رسته: ناقۀ طُلق، شتر رهاکرده شده
لغت نامه دهخدا