اثر سرای. جای خراب. (منتهی الارب). نشان سرای ویران شده. نشان سرای که پیدا بود. (دهار). نشان سرای که از پس ویرانی مانده بود. (مهذب الاسماء). نشانی خانه و سرای ویران شده که بجا مانده باشد. (منتخب اللغات). اثر خانه ویران. آوار خانه ویران. نشان سرا و عمارت خراب. (برهان). ج، اطلال: رسم دار وقفت فی طلله کدت اقضی الحیوه من جلله (اجله). ؟ (از منتهی الارب). ، کالبد هر چیزی. (منتهی الارب). شخص هر چیزی. (منتخب اللغات) : حیا اﷲ طللک، ای شخصک. کالبد تن. (مهذب الاسماء). ج، اطلال، طلول، دکان مانندی از سرای که بر آن نشینند، تر و تازه از هر چیزی، روی آب، گویند: مشی علی طلل الماء، ای علی ظهره، طلل السفینه، بادبان کشتی. (منتهی الارب)