کسی که سریعاً از اعمال دیگران ناراحت می شود، ویژگی چیزی که سریعاً در برابر عوامل بیگانه عکس العمل نشان می دهد، کنایه از مهم مثلاً موقعیت حساس، دارای گیرایی قوی مثلاً شامۀ حساس
کسی که سریعاً از اعمال دیگران ناراحت می شود، ویژگی چیزی که سریعاً در برابر عوامل بیگانه عکس العمل نشان می دهد، کنایه از مهم مثلاً موقعیت حساس، دارای گیرایی قوی مثلاً شامۀ حساس
جمع واژۀ طس ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به طس ّ و طست و طشت شود، داخل کردن سوار پای خود را در زیر بغل دست اسب، و این عیب سوار است. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ طَس ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به طَس ّ و طَست و طشت شود، داخل کردن سوار پای خود را در زیر بغل دست اسب، و این عیب سوار است. (آنندراج) (ناظم الاطباء)