- طربخانه
- محل عیش و عشرت
معنی طربخانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طرب سرای، جای شادی و طرب، محل عیش و عشرت
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
دبستان آموزگاه
محل زنان حرم حرمسرا فغستان
خانه ای که در آن شیشه بندی و آینه کاری بود تا هر چه از بیرون باشد دیده شود و روشنایی خورشید در آن افتد، آسمان پر ستاره، خانه ای که در آن تنور یا بخاری باشد خانه زمستانی که در آن آتش افروزند، حمام گرمابه، شبستان
محل نگهداری گوشت و میوه وسایر چیزهای فاسد شدنی
نوشیخانه، گنجه داروها (مخزن اذدویه) محل شربت مخزن نوشیدنی ها (در دیوان دولتی)، مخزن ادویه تبنگوی داروها
میکده خمکده میخانه میکده
اتاقی در خانقاه که کسی در آنجا به چله می نشیند، چله خانه، خلوت خانه
زراب خانه میخکده ضرابخانه دار الضرب
جائیکه در آن زر و سیم سکه زنند
نقاره خانه، دسته ای از نقاره چیان
شاد ینامه نامه ای که حاکی از شادی و شوق باشد
پیوار خانه
کژ دمخانه، کیسه سوزن نخ
خانه غیب، عالم غیب، نهانخانه
بجولخانه، منگخانه (قمار خانه) جایی که در آن با قاب گوسفند بازی کنند، قمارخانه
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
خانه ای که دیوارهای آن آینه کاری شده باشد، حمام، گرمابه، خانه زمستانی که با بخاری و یا تنور گرم شود، شبستان
((دَ نِ یا نَ))
فرهنگ فارسی معین
دربار پادشاهی، سرای سلطنتی، دارالحکومه، استانداری (قاجاریه)، جایی که آدمی در آن سکنی کند، منزل، دولت، درب خانه
((گَ. نِ))
فرهنگ فارسی معین
محوطه ای برای پرورش گل و گیاه که بخشی از سقف و دیوارهایش شیشه ای است و دما و رطوبت آن نسبتاً ثابت نگه داشته می شود
محلی دربسته و سرپوشیده با دمای پایین و ثابت برای نگهداری گوشت، میوه و سایر چیزهای فاسدشدنی
مستراح، توالت
جایی که برای قضای حاجت تخصیص دهند: مستراح جایی مبرز مبال خلا ادبخانه
اکسی هموگلوبین
تاولی که بر اثر عفونت حاد عمومی بدن در کنار لب یا در مخاط دهان پدید آید
کمال هر چیز حد نصاب:) در سر خانه زود است . (، آواز بلند. یا داماد سر خانه. دامادی که در خانه پدر و مادر عروس زندگی کند
خوابگاه، حرمسرا، قسمتی از مسجدهای بزرگ که دارای سقف است
گاری، کالسکه، دلیجان
طربخانه، طرب سرا، محل عیش و عشرت
محل شادی، طربخانه
جمع طرخان، از ترخان ترکی بنگرید به ترخان
کلی از ابزار های خنیا