جدول جو
جدول جو

معنی طبی - جستجوی لغت در جدول جو

طبی
پزشکی
تصویری از طبی
تصویر طبی
فرهنگ واژه فارسی سره
طبی
مربوط به طب مثلاً مراقبت های طبی،
دارای کاربرد در طب مثلاً تجهیزات طبی،
ساخته شده براساس اصول علمی پزشکی برای پیشگیری یا درمان بیماری و ضایعۀ جسمی مثلاً عینک طبی، کمربند طبی
تصویری از طبی
تصویر طبی
فرهنگ فارسی عمید
طبی
پزشکی درمانی سر پستان، چهار پایه باز گردانیدن، خواندن، کشیدن، فرو هشتگی سر پستان منسوب به طب مربوط به امور پزشکی پزشکی: اعمال طبی. یا صابون طبی. صابونی که در طبابت به صورت گرد در دواهای مختلف دندان پزشکی به کار می رود یا به عنون گندزدایی و ضد عفونی های جلدی استعمال شود. یا لغت طبی. فرهنگ شامل لغات و اصطلاحات مربوط به طب
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طبیب
تصویر طبیب
پزشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طبیخ
تصویر طبیخ
هر چیز پخته شده مانند غذا، آجر و گچ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیب
تصویر طبیب
پزشک، آنکه بیماران را معالجه می کند، طبیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیق
تصویر طبیق
تسویی از شب هاسری از شب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیخ
تصویر طبیخ
پخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیب
تصویر طبیب
زیرک، دانا، پزشک، حکیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیب
تصویر طبیب
((طَ))
پزشک، حکیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رطبی
تصویر رطبی
رطب بی استخوان: خرمای بی هسته خرمای بی خسته خرمای خشک و پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطبی
تصویر قطبی
میخی، پرک چرخ چرخش پرک به سوی میخ قطبی هرنقطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعت گرایی
تصویر طبیعت گرایی
ناتورالیسم (Naturalism) یا نچرالیسم یا طبیعت گرایی نوعی رئالیسم افراطی است که زندگی تلخ آدم هایی را که از نظر روحی، ظاهرا تک بعدی هستند، به تصویر می کشد. در واقع این دیدگاه از فلسفه سربرآورده. در فلسفه، ناتورالیسم به مکتبی گفته می شود که معتقد است، همه پدیده های طبیعی بر اساس اصول و قوانین علمی قابل تبیین هستند و در رمان به برخورد علمی با شخصیت گرایش دارد، به ویژه اینکه سرنوشت هر فرد تنها به مدد اراده او شکل نمی گیرد بلکه مسائلی مانند توارث و محیط هم در آن دخیل است. امیل زولا، نویسنده فرانسوی شاخص ترین چهره این مکتب در ادبیات است.این نوع ادبیات تاثیر خاصی بر سینما برجای گذاشت برای مثال برخی از فیلم های گانگستری و آثار متعلق به فیلم نوار (Noir - Film) را به خاطر دیدگاه یکسویه شان از سرشت بشر در جامعه ای تلخ و سیاه، می توان ناتورالیستی نامید.
ناتورالیسم یک جنبش هنری و ادبی در قرن نوزدهم بود که در مقابل رمانتیسم ایستاد. این جنبش به تصویر کشیدن زندگی واقعی و بدون آرایش اجتماعی پرداخت و تلاش کرد واقع گرایی بیشتری در نمایش زندگی روزمره داشته باشد. ویژگی های ناتورالیسم عبارت بود از:
1. واقع گرایی بالا : تمرکز بر تصویر دقیق و واقعی از زندگی و محیط های اجتماعی.
2. نمایش جوانب تاریک و ناامید زندگی : به تصویر کشیدن جنبه های تاریک و ناامید زندگی، از جمله فقر، بیماری، جنایت و غیره.
3. تأکید بر تعیین شده گی اجتماعی و محیطی : بررسی تأثیرات محیط و شرایط اجتماعی بر شخصیت ها و سرنوشت آن ها.
4. عدم مداخله نویسنده : تلاش برای عدم تداخل نویسنده در داستان و اجازه به شخصیت ها برای تکامل طبیعی آن ها.
ناتورالیسم در ادبیات به ویژه در رمان، به تصویر کشیدن جوانب واقعی و گاهی ناامید زندگی افراد عادی و تأثیرات محیط و شرایط اجتماعی بر آن ها تمرکز دارد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
سرشتین، نیادی، بهنجار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طبیعت انسان
تصویر طبیعت انسان
سرشت آدمی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طبیعت
تصویر طبیعت
خیم، سرشت، زیستگاه، کیاناد، نیاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
مربوط به طبیعت، ذاتی، فطری، در فلسفه کسی که هر چیز را به طبیعت نسبت دهد، هر یک از طبیعیون، معتقد به اصالت ماده، طبایعی، عادی و معمولی مثلاً رفتار طبیعی، منسوخ، از رشته های دورۀ متوسطه در نظام آموزشی قدیم، مقابل مصنوعی، آنچه ساختۀ دست انسان نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیبانه
تصویر طبیبانه
مانند طبیبان، به روش پزشکان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیعت شناس
تصویر طبیعت شناس
آنکه طبیعت را بشناسد، طبیب، پزشک، برای مثال امید عافیت آنگه بود موافق عقل / که نبض را به طبیعت شناس بنمایی (سعدی - ۱۸۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیعیات
تصویر طبیعیات
علمی که از طبایع و خصایص اشیا بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیبه
تصویر طبیبه
پزشک مؤنث، آنکه بیماران را معالجه می کند، طبیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیعت
تصویر طبیعت
قسمتی از جهان که ساختۀ دست بشر نیست مانند گیاهان، جانوران، جنگل، دریا، کوه و بیابان، جهان هستی
قضا و قدر، روزگار، فطرت، سرشت، نهاد، برای مثال طبیعت انسان میل به کمال است، هر یک از عناصر چهارگانه (آب، باد، خاک و آتش)، غریزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیله
تصویر طبیله
مونث طبلی، جامه یمینی یا مصری موشی که بر آن طبل منقوش است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیقه
تصویر طبیقه
برابر سازگار همراه
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به طبیعت مربوط به طبیعت آن چه به طبیعت اختصاص دارد، جبلی ذاتی فطری مقابل صناعی مصنوعی عملی ساختگی، مخلوق مقابل مصنوع، امری که مقتضای طبع باشد چیزی که مسند با ذات شی باشد، یا امور طبیعی. آثار و حرکات و زمانیات و مکان و کلیه اموری که مربوط به ماده و مادیات است. یا تاریخ طبیعی. علوم طبیعی طبیعیات. یا حرارت طبیعی. حرارت غریزی. یا حکمت (علم فن) طبیعی. یکی از شعب حکمت نظری. و آن علم به احوال اجسام طبیعی بحث می کند و موضوع آن جسم است و اصول آن هشت است: سماع طبیعی یا سمع الکیان، سما و عالم - کون و فساد، آثار علویه، معادن، نبات، حیوان، علم نفس. یا عالم طبیعی. طبیعی دان. یاعلوم طبیعی. دانشهایی که از پیدایش و زندگی جمادات نباتات و حیوانات بحث می کنند، کسی که حوادث جهان را منسوب به طبیعت می داند و قایل به نیرویی ما فوق طبیعت نباشد، عالم علم طبیعی طبیعی دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعیی
تصویر طبیعیی
جمع طبیعی، کیانیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعیه
تصویر طبیعیه
مونث طبیعی پرهامیک مونث طبیعی، جمع طبیعیات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طبیعی، کیانیان منسوب به طبیعت مربوط به طبیعت آن چه به طبیعت اختصاص دارد، جبلی ذاتی فطری مقابل صناعی مصنوعی عملی ساختگی، مخلوق مقابل مصنوع، امری که مقتضای طبع باشد چیزی که مسند با ذات شی باشد، یا امور طبیعی. آثار و حرکات و زمانیات و مکان و کلیه اموری که مربوط به ماده و مادیات است. یا تاریخ طبیعی. علوم طبیعی طبیعیات. یا حرارت طبیعی. حرارت غریزی. یا حکمت (علم فن) طبیعی. یکی از شعب حکمت نظری. و آن علم به احوال اجسام طبیعی بحث می کند و موضوع آن جسم است و اصول آن هشت است: سماع طبیعی یا سمع الکیان، سما و عالم - کون و فساد، آثار علویه، معادن، نبات، حیوان، علم نفس. یا عالم طبیعی. طبیعی دان. یاعلوم طبیعی. دانشهایی که از پیدایش و زندگی جمادات نباتات و حیوانات بحث می کنند، کسی که حوادث جهان را منسوب به طبیعت می داند و قایل به نیرویی ما فوق طبیعت نباشد، عالم علم طبیعی طبیعی دان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طبیعیه، پرهامشناسی دانش پرهامشناسی جمع طبیعیه، علمی که از طبایع و خصایص اشیا بحث می کند، علوم طبیعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
عملی، سرشتی، خلقی، صناعی، ذاتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعه
تصویر طبیعه
طبعا بطبع: طبیعه بدین کار رغبت دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعتا
تصویر طبیعتا
به سرشت به خودی خود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعت مطلقه
تصویر طبیعت مطلقه
پرهام یله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعت مطلق
تصویر طبیعت مطلق
پرهام یله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعت گرای
تصویر طبیعت گرای
پرهامگرای
فرهنگ لغت هوشیار