جدول جو
جدول جو

معنی طبطو - جستجوی لغت در جدول جو

طبطو
(طَ)
نام نوعی از مرغابی باشد. (برهان). مصحف طیطو. محمد قزوینی نوشته اند: گویا مصحف طیطو باشد. رجوع به طیطو شود
لغت نامه دهخدا
طبطو
این واژه را شاد فراهم آورنده فرهنگ آنندراج از برهان قاطع بر گرفته و آن را که گونه ای از مرغابی است تازی دانسته گمان می رود واژه پارسی باشد تبتو مرغابی کفچه نوک چبراک (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بطو
تصویر بطو
درنگ کردن، دیر کردن
فرهنگ فارسی عمید
(طَ طَ)
غلیظ. ج، طباطره. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
(طَ طَ)
مرغ آبی است از اقسام اوز. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً تحریف طبطو مصحف طیطو است
لغت نامه دهخدا
نوعی از مرغابی باشد، و طیتو نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج)، مرغ آبی، (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) :
پادشا سیمرغ دریا را ببرد
خانه و بچه بدان طیطو سپرد،
رودکی،
و در حاشیۀ برهان چ معین آمده است: طیطو، طیطوی = تیتو، از سانسکریت ’تیتیبها’ (مرغی است)، این کلمه توسط برزویه مترجم کلیله و دمنه به پهلوی، وارد زبان مزبور شد و در فارسی بصورت تیتو درآمد، نوعی طیطوی، قطای بلندپا، سنگخوارک
لغت نامه دهخدا
(حِ ثَ)
خواندن. یقال: طباه الیه طبواً،خواند او را بسوی وی. (منتهی الارب) (زوزنی) ، برگردانیدن کسی را از کاری: طباه عن الامر، برگردانید او را از آن کار. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سیاخوت ک گونه ای مرغابی یلوه تیتو نوعی مرغابی، نوعی مرغ سنگخوار قسمی از قطا که بلند پاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بطو
تصویر بطو
درنگی وآهستگی، گرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیطو
تصویر طیطو
((طَ یْ))
نوعی مرغابی
فرهنگ فارسی معین
آهستگی، درنگ، کندی
متضاد: سرعت
فرهنگ واژه مترادف متضاد