این واژه را شاد فراهم آورنده فرهنگ آنندراج از برهان قاطع بر گرفته و آن را که گونه ای از مرغابی است تازی دانسته گمان می رود واژه پارسی باشد تبتو مرغابی کفچه نوک چبراک (گویش گیلکی)
این واژه را شاد فراهم آورنده فرهنگ آنندراج از برهان قاطع بر گرفته و آن را که گونه ای از مرغابی است تازی دانسته گمان می رود واژه پارسی باشد تبتو مرغابی کفچه نوک چبراک (گویش گیلکی)
نوعی از مرغابی باشد، و طیتو نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج)، مرغ آبی، (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : پادشا سیمرغ دریا را ببرد خانه و بچه بدان طیطو سپرد، رودکی، و در حاشیۀ برهان چ معین آمده است: طیطو، طیطوی = تیتو، از سانسکریت ’تیتیبها’ (مرغی است)، این کلمه توسط برزویه مترجم کلیله و دمنه به پهلوی، وارد زبان مزبور شد و در فارسی بصورت تیتو درآمد، نوعی طیطوی، قطای بلندپا، سنگخوارک
نوعی از مرغابی باشد، و طیتو نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج)، مرغ آبی، (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : پادشا سیمرغ دریا را ببرد خانه و بچه بدان طیطو سپرد، رودکی، و در حاشیۀ برهان چ معین آمده است: طیطو، طیطوی = تیتو، از سانسکریت ’تیتیبها’ (مرغی است)، این کلمه توسط برزویه مترجم کلیله و دمنه به پهلوی، وارد زبان مزبور شد و در فارسی بصورت تیتو درآمد، نوعی طیطوی، قطای بلندپا، سنگخوارک
خواندن. یقال: طباه الیه طبواً،خواند او را بسوی وی. (منتهی الارب) (زوزنی) ، برگردانیدن کسی را از کاری: طباه عن الامر، برگردانید او را از آن کار. (منتهی الارب) (آنندراج)
خواندن. یقال: طباه الیه طبواً،خواند او را بسوی وی. (منتهی الارب) (زوزنی) ، برگردانیدن کسی را از کاری: طباه عن الامر، برگردانید او را از آن کار. (منتهی الارب) (آنندراج)