جدول جو
جدول جو

معنی طبو

طبو
(حِ ثَ)
خواندن. یقال: طباه الیه طبواً،خواند او را بسوی وی. (منتهی الارب) (زوزنی) ، برگردانیدن کسی را از کاری: طباه عن الامر، برگردانید او را از آن کار. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا