معنی ضیور - جستجوی لغت در جدول جو
ضیور
(ضَ)
حاجتمندی به چیزی. (منتهی الارب)
ادامه...
حاجتمندی به چیزی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر زیور
زیور
(دخترانه)
زینت، پیرایه
ادامه...
زینت، پیرایه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر بیور
بیور
(دخترانه)
بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بوهر)
ادامه...
بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بوهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویر ضمور
ضمور
لاغر شدن
ادامه...
لاغر شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ضرور
ضرور
لازم، واجب، نیاز، حاجت
ادامه...
لازم، واجب، نیاز، حاجت
فرهنگ فارسی عمید
تصویر زیور
زیور
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه
ادامه...
هر چیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر طیور
طیور
طُیور
طایرها، پرواز کنندکان، پرندگان، فالها، جمع واژۀ طایر
ادامه...
طایِرها، پرواز کنندکان، پرندگان، فالها، جمعِ واژۀ طایِر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر غیور
غیور
غیرتمند، باغیرت، باحمیت، ناموس پرست
ادامه...
غیرتمند، باغیرت، باحمیت، ناموس پرست
فرهنگ فارسی عمید
تصویر بیور
بیور
ده هزار، دارای ده هزار عدد از چیزی
ادامه...
ده هزار، دارای ده هزار عدد از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ضجور
ضجور
بسیار دلتنگ، ملول، آزرده، بی قرار
ادامه...
بسیار دلتنگ، ملول، آزرده، بی قرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویر سیور
سیور
گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند
ادامه...
گونه ای سرو که آن را سرو خمره یی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضیون
ضیون
گربه نر
ادامه...
گربه نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر قیور
قیور
گمنژاد گم تبار
ادامه...
گمنژاد گم تبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فیور
فیور
زود خشم مرد
ادامه...
زود خشم مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر غیور
غیور
رشک کن، با غیرت، با حمیت، غیرتمند
ادامه...
رشک کن، با غیرت، با حمیت، غیرتمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر طیور
طیور
جمع طائر، پرندگان
ادامه...
جمع طائر، پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضیوج
ضیوج
خمیدن
ادامه...
خمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خیور
خیور
جمع خیر، نکویی ها پذیرفتنی ها
ادامه...
جمع خیر، نکویی ها پذیرفتنی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضیوم
ضیوم
جمع ضیم، ستم ها
ادامه...
جمع ضیم، ستم ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضیوف
ضیوف
جمع ضیف، مهمانان جمع ضیف مهمانان
ادامه...
جمع ضیف، مهمانان جمع ضیف مهمانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضجور
ضجور
ملول، بیقرار
ادامه...
ملول، بیقرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر صیور
صیور
پایان کار و مال آن
ادامه...
پایان کار و مال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بیور
بیور
عددی معادل ده هزار
ادامه...
عددی معادل ده هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضرور
ضرور
بایسته، واجب، لازم
ادامه...
بایسته، واجب، لازم
فرهنگ لغت هوشیار
زیور
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
ادامه...
بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند، بزک، پیرایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تیور
تیور
مرغی است شبیه به طاوس ماده شفتین
ادامه...
مرغی است شبیه به طاوس ماده شفتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ضمور
ضمور
لاغر، خاموش، کوه سنگی، شیر بیشه لاغر گردیدن سبک گوشت شدن
ادامه...
لاغر، خاموش، کوه سنگی، شیر بیشه لاغر گردیدن سبک گوشت شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بیور
بیور
((وَ))
عددی معادل ده هزار
ادامه...
عددی معادل ده هزار
فرهنگ فارسی معین
تصویر زیور
زیور
((وَ))
هر آن چه که با آن چیز دیگری را آرایش کنند
ادامه...
هر آن چه که با آن چیز دیگری را آرایش کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویر طیور
طیور
((طُ))
جمع طیر، پرندگان
ادامه...
جمع طیر، پرندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویر ضرور
ضرور
((ضَ))
واجب، لازم
ادامه...
واجب، لازم
فرهنگ فارسی معین
تصویر ضجور
ضجور
((ضَ))
دلتنگ، غمگین، خشمگین
ادامه...
دلتنگ، غمگین، خشمگین
فرهنگ فارسی معین
تصویر غیور
غیور
((غَ))
با حمیت، ناموس پرست، غیرتمند، پر غیرت، مجازاً دلیر و شجاع
ادامه...
با حمیت، ناموس پرست، غیرتمند، پُر غیرت، مجازاً دلیر و شجاع
فرهنگ فارسی معین
تصویر طیور
طیور
پرندگان، ماکیان
ادامه...
پرندگان، ماکیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر زیور
زیور
آرایش
ادامه...
آرایش
فرهنگ واژه فارسی سره