جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با طیور

طیور

طیور
طایِرها، پرواز کنندکان، پرندگان، فالها، جمعِ واژۀ طایِر
طیور
فرهنگ فارسی عمید

طیور

طیور
جَمعِ واژۀ طیر. پرندگان. مرغان. جج ِ طائر: الا آنک او را باد و دیو و پری و وحوش و طیور در فرمان بود و مرا نیست. (ترجمه طبری بلعمی).
بدام زلف تو گه آدمی و گاه ملک
گهی وحوش گرفتار و گه طیورانند.
حکیم حاذق (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

طیور

طیور
تیزرو، چالاک. یقال: هو طیورٌ فیورٌ، ای حدیدٌ سریعالفیئه. (منتهی الارب). ای سریعالتحول من امر الی آخر. (قُطر المحیط)
لغت نامه دهخدا