گاوچران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوّاء، عوا، بقّار، حارس الشّمال، حارس السّماء، طارد الدبّ
گاوچِران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عَوّاء، عَوا، بَقّار، حارِسُ الشَّمال، حارِسُ السَّماء، طارِدُ الدُبّ
کسی که بسیار سیاحت و جهانگردی کند، بسیار سیاحت کننده گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی خرام، رهگیر، توریست، گیتی نورد، جهانگرد، سائح، جهان نورد
کسی که بسیار سیاحت و جهانگردی کند، بسیار سیاحت کننده گَردِشگَر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی خَرام، رَهگیر، توریست، گیتی نَوَرد، جَهانگَرد، سائِح، جَهان نَوَرد
آنکه پیش آید بکاری که نبایدیا آنکه خود را در بلا افکند. متیح. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اسپی که از نشاط خمان و چمان رود. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به متیح و تیحان شود
آنکه پیش آید بکاری که نبایدیا آنکه خود را در بلا افکند. مِتیَح. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اسپی که از نشاط خمان و چمان رود. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به متیح و تیحان شود
شیشک. ماهی شیشک. (مهذب الاسماء). نوعی از ماهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج). نوعی از ماهی خرد به اندازۀ یک وجب و آن گواراترین ماهی است و گفته اند کلمه دخیل است. (از ذیل اقرب الموارد)
شیشک. ماهی شیشک. (مهذب الاسماء). نوعی از ماهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج). نوعی از ماهی خرد به اندازۀ یک وجب و آن گواراترین ماهی است و گفته اند کلمه دخیل است. (از ذیل اقرب الموارد)