- ضرغام (پسرانه)
- شیر درنده، پهلوان، دلاور
معنی ضرغام - جستجوی لغت در جدول جو
- ضرغام
- شیر درنده، اسد
- ضرغام ((ضَ))
- شیر درنده، دلاور، شجاع
- ضرغام
- شیر درنده، اصلان، شیر شرزه، ریبال، هزبر، صارم، همام، هرماس، شیر ژیان، قسوره، هژبر
کنایه از دلاور، شجاع، کنایه از قوی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بخاک مالیدن
ضرغام، شیر درنده، دلاور، شجاع، قوی
به خاک انداختن چیزی، کنایه از شکست دادن و خوار کردن
خاک ریگدار خاک، خاک نرم، ریگ آمیخته بخاک
خاک، خاک نرم، ریگ آمیخته با خاک
هیزم نازک، ریزه، سست و نرم که با آن آتش روشن می کنند، هیزم افروخته
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، توقّد، گر زدن، التهاب، تلهّب، اشتعال، گر کشیدن، اضطرام، شعله زدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، توقّد، گر زدن، التهاب، تلهّب، اشتعال، گر کشیدن، اضطرام، شعله زدن
شیر بیشه شیر (بیشه) شیر درنده اسد، دلاور شجاع، جمع ضراغم. توضیح این کلمه در لغت عرب بکسر اول آمده
آتش گیری افروزش، فروزینه ریزه چوب، زبانه آتش