جدول جو
جدول جو

معنی ضراس - جستجوی لغت در جدول جو

ضراس
(ضِ)
دهی است محاذی یمن. (منتهی الارب). دهی است در کوههای یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
ضراس
(ضُ)
درد دندان. (مهذب الاسماء) ، کندی دندان
لغت نامه دهخدا
ضراس
دندان درد
تصویری از ضراس
تصویر ضراس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مراس
تصویر مراس
علاج کردن، درمان کردن، چاره کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضراط
تصویر ضراط
رها کردن باد صدادار از مقعد، ضرطه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرام
تصویر ضرام
هیزم نازک، ریزه، سست و نرم که با آن آتش روشن می کنند، هیزم افروخته
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، توقّد، گر زدن، التهاب، تلهّب، اشتعال، گر کشیدن، اضطرام، شعله زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضراب
تصویر ضراب
با کسی شمشیر زدن، نبرد کردن، با هم زد و خورد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضراب
تصویر ضراب
بسیار زننده،، سخت زننده،، کسی که سکه ضرب می کند، زرگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حراس
تصویر حراس
حارس ها، حفظ کننده ها، نگه دارنده ها، نگهبان ها، پاسبان ها، جمع واژۀ حارس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرار
تصویر ضرار
ضرر زدن، زیان رساندن، گزند رساندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تراس
تصویر تراس
ایوان وسیع جلو طبقات فوقانی عمارت، مهتابی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گراس
تصویر گراس
تکه، نواله، لقمه، برای مثال جمله نعمت های الوان بهشت / یک گراس از خوان احسان تو نیست (غضایری - لغتنامه - گراس)، باقی ماندۀ طعام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضراس
تصویر اضراس
ضرس ها، دندان ها به ویژه دندان آسیا، دندان آسیاب ها، جمع واژۀ ضرس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هراس
تصویر هراس
هراسیدن، بیم، ترس، خوف
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
موضعی است در قول برخی از اعراب:
ایا سدرتی اضراس لازال رائحاً
روی ٌ عروفاً منکما و ذراکما...
(از معجم البلدان) ، بطور پریشانی و مسکنت. (ناظم الاطباء) ، بطور اجباری. (ناظم الاطباء). به اجبار. اجباراً. بوجوب. بضرورت، از جهت تعدی و زبردستی. (ناظم الاطباء). و رجوع به اضطرار شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو بَ / بِ وَ)
در پریشانی و بی آرامی افکندن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج). در قلق افکندن کسی را. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(ضَ سا)
جمع واژۀ ضریس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ ضرس. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء) (معجم البلدان). جمع واژۀ ضرس، بمعنی دندان. (آنندراج) ، احتیاج به چیزی و نیاز. (آنندراج). احتیاج. (ناظم الاطباء) ، بی اختیاری. (آنندراج) (غیاث). اجبار. (ناظم الاطباء). جبر، مقابل اختیار:
آورد به اضطرارم اول بوجود
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود.
خیام.
هرچه نفست خواست داری اختیار
هرچه عقلت خواست آری اضطرار.
مولوی.
زاریت باشد دلیل اضطرار
خجلتت باشد دلیل اختیار.
مولوی.
به اختیار شکیبایی از تو نتوان کرد
به اضطرار توان بود اگر شکیبایی.
سعدی (طیبات).
، ظلم و زبردستی، ممانعت، تنگدستی و درماندگی. (ناظم الاطباء).
- از سر اضطرار، به اجبار و از درماندگی و ناچاری و ناگزیری: شاه شار از سر اضطرار و خوف وخامت عاقبت و تبعۀ مخالفت دارا را با پیش سلطان فرستاد. (ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 381). خلف دیگرباره از سر اضطرار روی با حضرت منصور نهاد و بدو پناهید. (همان کتاب ص 35). او از سر اضطرار و بن دندان خدمت منتصر را کمر بست. (همان کتاب ص 189).
- به اضطرار رسیدن، ناچار شدن. ناگزیر شدن. مجبور شدن: مجدالدوله و کافلۀ ملک به اضطرار رسیدند و او را استمالت کردند. (ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 386)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضرام
تصویر ضرام
آتش گیری افروزش، فروزینه ریزه چوب، زبانه آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضراط
تصویر ضراط
تیز گوز باد شکم تیز دهنده گوز دهنده گوزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرار
تصویر ضرار
زیان رسانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ضرس، دندان ها دندانه ها باران های کم دندان سن، دندانهای آسیا طواحن، جمع اضراس ضروس یا به ضرس قاطع. از روی یقین با کمال اطمینان
فرهنگ لغت هوشیار
خم فروش خمگر آسی که باخر گردانند، آسی که با چاروا گردانند (اعم از خر و گاو و جز آنها)، یا خراس خراب. آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراس
تصویر شراس
پارسی تازی شگته به شیوه قلب سریش چسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تراس
تصویر تراس
بام، مهتابی، ایوان وسیع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حراس
تصویر حراس
جمع حارس پاسبانان نگاهبانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراس
تصویر دراس
گندمکوبی خرمن کوبی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ضرس، دندانها دندانه ها پریشاندن، خاموشاندن، کند دندانی جمع ضرس دندانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضراح
تصویر ضراح
لگد زدن حیوانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضراس
تصویر اضراس
جمع ضرس، دندان ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراس
تصویر فراس
افق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خراس
تصویر خراس
آس عصاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هراس
تصویر هراس
ترس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هراس
تصویر هراس
هول، آلارم، وحشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تراس
تصویر تراس
ایوان
فرهنگ واژه فارسی سره