معنی گراس - فرهنگ فارسی عمید
معنی گراس
- گراس
- تکه، نواله، لقمه، برای مثال جمله نعمت های الوان بهشت / یک گراس از خوان احسان تو نیست (غضایری - لغتنامه - گراس)، باقی ماندۀ طعام
تصویر گراس
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گراس
گراس
- گراس
- تکه نواله لقمه: جمله نعمتهای الوان بهشت یک گراس از خوان احسان تو نیست (غضایری)
فرهنگ لغت هوشیار
گراس
- گراس
- فرانسوا ژزف پل کنت دُ ملاح فرانسوی که به هنگام جنگ آمریکا شهرت یافت. متولد بسال 1722 میلادی در ’بار’ و متوفی در 1788 م
لغت نامه دهخدا