تأنیث ضابط. نگاهدارنده هر شیئی را بحد خودش، و مستعمل بمعنی قاعده و دستور. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، قاعده. دستور: و امور مملکت و مصالح بر همان طریقه و ضابطه مجری و ممضی. (جامع التواریخ رشیدی). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ضابطه، حکمی است کلی که منطبق باشد با جزئیات. وفرق بین ضابطه و قاعده آن است که قاعده را فروعی ازابواب مختلفه است و ضابطه را جز از یک باب فقط، فروعی نباشد. هکذا فی فن الثانی من الاشباه و النظائر
تأنیث ضابط. نگاهدارنده هر شیئی را بحد خودش، و مستعمل بمعنی قاعده و دستور. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، قاعده. دستور: و امور مملکت و مصالح بر همان طریقه و ضابطه مجری و ممضی. (جامع التواریخ رشیدی). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ضابطه، حکمی است کلی که منطبق باشد با جزئیات. وفرق بین ضابطه و قاعده آن است که قاعده را فروعی ازابواب مختلفه است و ضابطه را جز از یک باب فقط، فروعی نباشد. هکذا فی فن الثانی من الاشباه و النظائر
دختر زفر بن حارث که اشاره کرد پدر را به رها کردن بند قطامی و منت نهادن بر سر وی که اسیر بود و پس رها کرد او را و بخشید به وی صد ناقه پس گفت قطامی: قفی قبل التفرق یا ضباعاً و لایک موقف منک الوداعا. (اراد یا ضباعه فرخم، ای قفی و دعینا ان عزمت علی فرقتنا فلا کان منک الوداع لنا فی موقف). (منتهی الارب) دختر عامر بن صعصعه. رسول صلوات الله علیه او را بزنی کرد و نادیده طلاق گفت دختر عامر بن قشیر، و آن ضباعۀ کبری و از صحابیات است. (منتهی الارب) دختر عمران بن حصین. (منتهی الارب) دختر عامر بن قرط. (منتهی الارب)
دختر زفر بن حارث که اشاره کرد پدر را به رها کردن بند قطامی و منت نهادن بر سر وی که اسیر بود و پس رها کرد او را و بخشید به وی صد ناقه پس گفت قطامی: قفی قبل التفرق یا ضباعاً و لایک موقف منک الوداعا. (اراد یا ضباعه فرخم، ای قفی و دعینا ان عزمت علی فرقتنا فلا کان منک الوداع لنا فی موقف). (منتهی الارب) دختر عامر بن صعصعه. رسول صلوات الله علیه او را بزنی کرد و نادیده طلاق گفت دختر عامر بن قشیر، و آن ضباعۀ کبری و از صحابیات است. (منتهی الارب) دختر عمران بن حصین. (منتهی الارب) دختر عامر بن قرط. (منتهی الارب)