جدول جو
جدول جو

معنی ضباعه

ضباعه
(ضُ عَ)
دختر زفر بن حارث که اشاره کرد پدر را به رها کردن بند قطامی و منت نهادن بر سر وی که اسیر بود و پس رها کرد او را و بخشید به وی صد ناقه پس گفت قطامی:
قفی قبل التفرق یا ضباعاً
و لایک موقف منک الوداعا.
(اراد یا ضباعه فرخم، ای قفی و دعینا ان عزمت علی فرقتنا فلا کان منک الوداع لنا فی موقف). (منتهی الارب)
دختر عامر بن صعصعه. رسول صلوات الله علیه او را بزنی کرد و نادیده طلاق گفت
دختر عامر بن قشیر، و آن ضباعۀ کبری و از صحابیات است. (منتهی الارب)
دختر عمران بن حصین. (منتهی الارب)
دختر عامر بن قرط. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا