جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ضابطه

ضابطه

ضابطه
تأنیث ضابط. نگاهدارنده هر شیئی را بحد خودش، و مستعمل بمعنی قاعده و دستور. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، قاعده. دستور: و امور مملکت و مصالح بر همان طریقه و ضابطه مجری و ممضی. (جامع التواریخ رشیدی). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ضابطه، حکمی است کلی که منطبق باشد با جزئیات. وفرق بین ضابطه و قاعده آن است که قاعده را فروعی ازابواب مختلفه است و ضابطه را جز از یک باب فقط، فروعی نباشد. هکذا فی فن الثانی من الاشباه و النظائر
لغت نامه دهخدا

رابطه

رابطه
علاقه و آنچه بدان چیزی را بچیزی بندند، سلسله وار و زنجیروار
رابطه
فرهنگ لغت هوشیار

رابطه

رابطه
آنچه دو تن یا دو چیز را به هم پیوستگی و ارتباط می دهد، علاقه بین دو تن یا دو چیز، علاقه، پیوند، ربط دهنده، پیونددهنده
رابطه
فرهنگ فارسی عمید