نکاح موقت، کنایه از زنی که برای مدت محدود و معیّن به عقد ازدواج مرد درآید، زن غیر دائمی، زن موقتی، متعه، در دستور زبان علوم ادبی هیئت و شکلی که با کم و زیاد کردن حروف یا تغییر حرکات به فعل داده شود مثلاً صیغۀ مفرد، صیغۀ تثنیه، صیغۀ جمع، در فقه و حقوق عبارتی که هنگام معامله و خرید و فروش و عقد نکاح بر زبان جاری می کنند و دلیل بر رضای طرفین است، نوع، هیئت، اصل، ریخت، شکل، عنوان صیغه جاری کردن: در فقه و حقوق صیغه خواندن، صیغۀ عقد ازدواج، طلاق یا معامله را خواندن
نکاح موقت، کنایه از زنی که برای مدت محدود و معیّن به عقد ازدواج مرد درآید، زن غیر دائمی، زن موقتی، مُتعه، در دستور زبان علوم ادبی هیئت و شکلی که با کم و زیاد کردن حروف یا تغییر حرکات به فعل داده شود مثلاً صیغۀ مفرد، صیغۀ تثنیه، صیغۀ جمع، در فقه و حقوق عبارتی که هنگام معامله و خرید و فروش و عقد نکاح بر زبان جاری می کنند و دلیل بر رضای طرفین است، نوع، هیئت، اصل، ریخت، شکل، عنوان صیغه جاری کردن: در فقه و حقوق صیغه خواندن، صیغۀ عقد ازدواج، طلاق یا معامله را خواندن
متعه. در تداول عوام، و عرف فقها، زنی است که او را به عقد انقطاع گیرند برای مدتی کوتاه یا دراز و محدود نه دائمی و همیشگی با ذکر مهر و آنرا شرایط و احکام خاصی است. از جمله آنکه زن صیغه را طلاق نیست و چون مدت معین او بسر آید از شوی خویش بریده گردد و او را از مال شوی و شوی را از مال وی ارث نیست مگر با شرط وعده او دو طهر است: چنان رسم بد در جهان رو نهفت که بی صیغه مرغان نگردند جفت. شفیع اثر (از آنندراج). - امثال: مگر ما از صیغه ایم و شما از عقدی
متعه. در تداول عوام، و عرف فقها، زنی است که او را به عقد انقطاع گیرند برای مدتی کوتاه یا دراز و محدود نه دائمی و همیشگی با ذکر مهر و آنرا شرایط و احکام خاصی است. از جمله آنکه زن صیغه را طلاق نیست و چون مدت معین او بسر آید از شوی خویش بریده گردد و او را از مال شوی و شوی را از مال وی ارث نیست مگر با شرط وعده او دو طهر است: چنان رسم بد در جهان رو نهفت که بی صیغه مرغان نگردند جفت. شفیع اثر (از آنندراج). - امثال: مگر ما از صیغه ایم و شما از عقدی