- صفدر (پسرانه)
- صف (عربی) + در (فارسی)، مردجنگی، دلاور، صف شکن، از القاب علی (ع
معنی صفدر - جستجوی لغت در جدول جو
- صفدر
- از هم درنده صفت، شکننده صف
- صفدر
- برهم زنندۀ صف دشمن در روز جنگ، صف شکن
کنایه از دلیر، جنگاور
- صفدر ((صَ دَ))
- از هم درنده صف، شجاع
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و کیفیت صفدر
دریدن و شکافتن صف لشکر در جنگ، کنایه از دلیری، برای مثال سروری بی بلا به سر نشود / صفدری بی مصاف برناید (خاقانی - ۸۶۲)
برونبرد، بیرون دادن، دربرد، فرستاده، نوشته، فرستادن
عمو، برادر پدر
بازگردنده، صدور، رونده، بیرون آینده
بانگ و فریاد، سوت
تهی گشتن خنور
چکاوک کرک ورتیج از پرندگان
دارنده صف، علمدار، دارنده لشکر فرمانده
کرم روده، زرداب شکم، رنگ پریدگی از بیماری رویگر، مسگر رویگر، روی فروش
رده شکن درنده رده، بر نام نهاده از سوی فارسی گویان بر علی ابن ابیطالب علیه السلام
صدای ممتدی که خالی از حروف هجا باشد و از میان دو لب یا از آلتی خارج شود، سوت،
در موسیقی نوعی ساز بادی
صفیر راک: در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
صفیر زدن: صدا زدن، سوت زدن، سوت کشیدن،برای مثال اسبی که صفیرش نزنی می نخورد آب / نی مرد کم از اسب و نه می کمتر از آب است (منوچهری - ۹)
در موسیقی نوعی ساز بادی
صفیر راک: در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
صفیر زدن: صدا زدن، سوت زدن، سوت کشیدن،
زشت پیکر ناخوش دیدار
((دِ))
فرهنگ فارسی معین
آن چه که پدید آید، آن چه که حق ایجاد کرده، بیرون رونده، آن چه که از جایی به جایی (داخل مملکت و مخصوصاً خارج آن) فرستاده شود، جمع صادرات
بیرون رونده
عم، برادر پدر، برای مثال سنبله جعدی بنفشه عارضی / کش فریدون افدر و پرویز جد (ابوشعیب - شاعران بی دیوان - ۱۶۵)
خالی و تهی، مرد بی چیز ماه دومین از ماههای عربی پس از محرم
بند کردن، عطا
بالای مجلس، مقدم، پیشوا
سینه، سینۀ انسان، اول هر چیز، قسمت بالای چیزی، بالا مثلاً صدر مجلس، کنایه از مقدم، پیشوا
صدر اعظم: در علوم سیاسی نخست وزیر
صدر اعظم: در علوم سیاسی نخست وزیر
ماه دوم از سال قمری، پس از محرم و پیش از ربیع الاول، در پزشکی یرقان، گرسنگی
عددی به شکل «۰ یا O» که با قرار دادن آن در طرف راست عددی، آن را ده برابر می کند، کنایه از نو، کارنکرده مثلاً ماشین صفر، در علم نجوم حمل
بز کوهی نادان، ترد زود شکن نکره (نقره) سیم، بر کند (امرد فربه و تنومند)
((ص))
فرهنگ فارسی معین
خالی، تهی، پوچ، در اصطلاح ریاضی علامتی به شکل (0) که به خودی خود عدد نیست ولی اگر در طرف راست عددی قرار گیرد آن عدد را ده برابر می کند