جدول جو
جدول جو

معنی صفاخانه - جستجوی لغت در جدول جو

صفاخانه(صَ نِ)
دهی از دهستان گوی آغاج بخش شاهین دژ شهرستان مراغه. 31هزارگزی جنوب خاوری شاهین دژ و 8500 گزی جنوب راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب. کوهستانی. معتدل. سکنه 705 تن. آب آن از چشمه. محصولات غلات، بادام، حبوبات، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. راه مالرو. امامزاده ای در یک هزارگزی آبادی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شفا خانه
تصویر شفا خانه
بیمارستان، جایی که بیماران را پرستاری و معالجه می کنند، مریض خانه، بیمار خانه
مستشفی، دار الشّفا، مارستان، بیمارسان، هروانه گه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جباخانه
تصویر جباخانه
در دورۀ صفوی تا قاجار، محل نگهداری و ساخت اسلحۀ جنگی، جبه خانه
فرهنگ فارسی عمید
ظرف بزرگ یا منبع که در محلی بسازند و آب در آن بریزند تا مردم تشنه در آن جا آب بیاشامند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
جایی که اسیران را نگه دارند، زندان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دواخانه
تصویر دواخانه
داروخانه، جای فروش دارو برای بیماران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گداخانه
تصویر گداخانه
محلی که گدایان را در آنجا نگهداری کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزاخانه
تصویر عزاخانه
ماتم خانه، خانه ای که در آن عزا و ماتم برپا می شود
فرهنگ فارسی عمید
(شِ / شَ نَ / نِ)
بیمارستان. (ناظم الاطباء). دارالشفاء، و آن مکانی بود که ملوک و امرا برای معالجۀ غربا و مساکین مقرر سازند. (آنندراج) :
دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست
از لب خود به شفا خانه تریاک انداز.
حافظ.
مستیی را که خماری نبود در دنبال
از شفا خانه آن نرگس بیمار طلب.
صائب.
، اداره ای است که به بهداشت شاگردان آموزشگاهها رسیدگی کرده و بیماران را درمان میکند، پیشتر ’پست صحی امدادی مدارس’گفته میشد. (لغات فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شفاخانه
تصویر شفاخانه
بیمارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاخانه
تصویر ملاخانه
مکتب معلم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاخرانه
تصویر فاخرانه
با شکوه شکوهمندانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عزاخانه
تصویر عزاخانه
خانه ای که در آن عزا بر پا میکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
زندان، محبس، محل نگهداری بینوایان و اسیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدا خانه
تصویر صدا خانه
محلی که در آن صدا را ضبط و حفظ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفا خانه
تصویر شفا خانه
بیمارستان، دارالشفا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواخانه
تصویر دواخانه
دارو فروشی، داروخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفاهانک
تصویر صفاهانک
سپاهانک زبانزدی در خنیا یکی از دوازده مقام موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
((سَ. نِ))
فرورفتگی کوچکی در دیوار مشرف به برخی گذرگاه ها که در آن آب برای نوشیدن مردم گذاشته می شد و از نوعی حرمت دینی برخوردار بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صفاهانک
تصویر صفاهانک
((ص نَ))
یکی از دوازده مقام موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نواخانه
تصویر نواخانه
((نَ نِ))
زندان، محبس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفاخانه
تصویر شفاخانه
((~. نِ))
بیمارستان
فرهنگ فارسی معین
بیمارستان، دارالشفاء، درمانگاه، مریض خانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
Translucently, Transparently
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
de manière translucide, de manière transparente
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
traslucidamente, trasparentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
doorschijnend, transparant
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
translúcidamente, transparentemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
полупрозрачно , прозрачно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
translúcida, transparentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
半透明地 , 透明地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
półprzezroczyście, przejrzyście
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
напівпрозоро , прозоро
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
durchscheinend, transparent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شفافانه
تصویر شفافانه
अर्धपारदर्शी रूप से , पारदर्शी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی