بیمارستان. (ناظم الاطباء). دارالشفاء، و آن مکانی بود که ملوک و امرا برای معالجۀ غربا و مساکین مقرر سازند. (آنندراج) : دل ما را که ز مار سر زلف تو بخست از لب خود به شفا خانه تریاک انداز. حافظ. مستیی را که خماری نبود در دنبال از شفا خانه آن نرگس بیمار طلب. صائب. ، اداره ای است که به بهداشت شاگردان آموزشگاهها رسیدگی کرده و بیماران را درمان میکند، پیشتر ’پست صحی امدادی مدارس’گفته میشد. (لغات فرهنگستان)