اندک کردن. (زوزنی). کم کردن عطا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کم از سیرابی آب دادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بریدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). قطع کردن چیزی را: صرد شربه، اذا قطعه. (از اقرب الموارد) ، پیدا شدن دانۀ گندم و جو پیش از خوشه. (یادداشت مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد)
اندک کردن. (زوزنی). کم کردن عطا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کم از سیرابی آب دادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بریدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). قطع کردن چیزی را: صرد شربه، اذا قطعه. (از اقرب الموارد) ، پیدا شدن دانۀ گندم و جو پیش از خوشه. (یادداشت مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد)