معنی صرماتی - جستجوی لغت در جدول جو
صرماتی
(صِ تی ی)
کفاش. (ذیل قوامیس دزی)
ادامه...
کفاش. (ذیل قوامیس دزی)
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر سرمستی
سرمستی
مستی، سرخوشی، غرور و تکبر
ادامه...
مستی، سرخوشی، غرور و تکبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر طرمتای
طرمتای
ترمتای، پرنده ای شکاری از نوع بازهای سیاه چشم که پرهایش به رنگ زرد و دارای لکه های سیاه و سفید است
ادامه...
ترمتای، پرنده ای شکاری از نوع بازهای سیاه چشم که پرهایش به رنگ زرد و دارای لکه های سیاه و سفید است
فرهنگ فارسی عمید
ترمتای
پرنده ای شکاری از نوع بازهای سیاه چشم که پرهایش به رنگ زرد و دارای لکه های سیاه و سفید است
ادامه...
پرنده ای شکاری از نوع بازهای سیاه چشم که پرهایش به رنگ زرد و دارای لکه های سیاه و سفید است
فرهنگ فارسی عمید
صراتی
(صَ)
نسبتی است به صراه. رجوع به صراه شود
ادامه...
نسبتی است به صراه. رجوع به صراه شود
لغت نامه دهخدا
صراتی
(صَ)
جعفر بن محمد الیمان المؤدب المحزّمی. وی از ابی حذافه حدیث کند و از وی محمد بن عبدالله بن عتاب روایت دارد. (معجم البلدان)
ادامه...
جعفر بن محمد الیمان المؤدب المحزّمی. وی از ابی حذافه حدیث کند و از وی محمد بن عبدالله بن عتاب روایت دارد. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
صرمات
(صَ رَ)
جمع واژۀ صرمه است. رجوع به صرمه شود
ادامه...
جَمعِ واژۀ صرمه است. رجوع به صَرمه شود
لغت نامه دهخدا
تصویر ارمالی
ارمالی
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
ادامه...
چوبی است شبیه بقرفه و دارچین بسیار خوشبو و در هند و یمن روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترمتای
ترمتای
مغولی سنگلک از مرغان شکاری ترکی سنگک از مرغان شکاری
ادامه...
مغولی سنگلک از مرغان شکاری ترکی سنگک از مرغان شکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرماهی
پرماهی
حالت بدری امتلا قمر استقبال
ادامه...
حالت بدری امتلا قمر استقبال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرماهی
سرماهی
مقرری که در سر هر ماه به نوکر دهند
ادامه...
مقرری که در سر هر ماه به نوکر دهند
فرهنگ لغت هوشیار
طرمتای
مغولی سنگلک از مرغان شکاری پرنده ایست شکاری که شنقار از آن به هم می رسد (سنگلاخ)
ادامه...
مغولی سنگلک از مرغان شکاری پرنده ایست شکاری که شنقار از آن به هم می رسد (سنگلاخ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر قلماتی
قلماتی
ترکی خفتان
ادامه...
ترکی خفتان
فرهنگ لغت هوشیار
کرمانی
منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان
ادامه...
منسوب به کرمان: از مردم کرمان اهل کرمان: شاه نعمه الله کرمانی، ساخته و پرداخته کرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر گرمایی
گرمایی
گرمایی شدن، کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته: بچه گرمایی شده
ادامه...
گرمایی شدن، کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته: بچه گرمایی شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر سرمستی
سرمستی
مستی مخموری، سر خوشی، مدهوشی، غرور تکبر
ادامه...
مستی مخموری، سر خوشی، مدهوشی، غرور تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فرمانی
فرمانی
فرمانبر، مطیع
ادامه...
فرمانبر، مطیع
فرهنگ فارسی معین
تصویر گرمایی
گرمایی
مربوط به گرما، کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته
ادامه...
مربوط به گرما، کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرماهی
سرماهی
((سَ))
ماهیانه، شهریه
ادامه...
ماهیانه، شهریه
فرهنگ فارسی معین
تصویر صلواتی
صلواتی
ویژگی چیزی که برای دریافت آن می توان صلوات فرستاد، رایگان
ادامه...
ویژگی چیزی که برای دریافت آن می توان صلوات فرستاد، رایگان
فرهنگ فارسی معین
تصویر سرمستی
سرمستی
سرخوشی، غرور
ادامه...
سرخوشی، غرور
فرهنگ فارسی معین
تصویر فرمانی
فرمانی
آمرا
ادامه...
آمرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر آرمانی
آرمانی
ایده آل
ادامه...
ایده آل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر خدماتی
خدماتی
Obliging
ادامه...
Obliging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر درمانی
درمانی
دَرمانی
Curative, Remedial, Therapeutic
ادامه...
Curative, Remedial, Therapeutic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر گرمایی
گرمایی
Thermal, Warmness
ادامه...
Thermal, Warmness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر گرمایی
گرمایی
گَرمایی
térmico, calor
ادامه...
térmico, calor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر درمانی
درمانی
دَرمانی
целебный , исправительный , терапевтический
ادامه...
целебный , исправительный , терапевтический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر خدماتی
خدماتی
خِدماتی
услужливый
ادامه...
услужливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر درمانی
درمانی
دَرمانی
heilend, therapeutisch
ادامه...
heilend, therapeutisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر خدماتی
خدماتی
خِدماتی
hilfsbereit
ادامه...
hilfsbereit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر گرمایی
گرمایی
گَرمایی
thermisch, Wärme
ادامه...
thermisch, Wärme
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر گرمایی
گرمایی
گَرمایی
termiczny, ciepło
ادامه...
termiczny, ciepło
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر درمانی
درمانی
دَرمانی
лікувальний , лікувальний , терапевтичний
ادامه...
лікувальний , лікувальний , терапевтичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر خدماتی
خدماتی
خِدماتی
послужливий
ادامه...
послужливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی