جدول جو
جدول جو

معنی صرما - جستجوی لغت در جدول جو

صرما
به سریانی کاشم رومی است که سیسالیوس نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرما
تصویر پرما
اسکنه، وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، برمه، بهرمه، ماهه، پرمه، برماه، پرماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرما
تصویر کرما
کریم ها، بخشندگان، جمع واژۀ کریم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درما
تصویر درما
خرگوش، پستانداری علف خوار و از راستۀ جوندگان، با گوش های دراز، لب های شکاف دار، دست هایی کوچک تر از پاها و دم کوتاه، در علم نجوم ارنب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرما
تصویر سرما
سردی هوا، هوای سرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرما
تصویر گرما
گرمی هوا
فرهنگ فارسی عمید
میوه ای گرمسیری با هستۀ سخت و پوست نازک که به شکل خوشۀ بزرگ از درخت آویزان می شود، درخت راست و بلند این میوه با برگ های بزرگ و میوه های خوشه ای، نخل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرما
تصویر فرما
فرمودن، پسوند متصل به واژه به معنای فرماینده مثلاً حکم فرما، فرمان فرما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صرام
تصویر صرام
جنگ، بلا و سختی، گرفتاری سخت، مرد توانا و دارای ارادۀ قوی، مرد بی باک در جنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرما
تصویر غرما
غریم ها، مدیون ها، وام دارها، بدهکارها، جمع واژۀ غریم
غرما کردن: تقسیم کردن اموال بدهکار ورشکسته به وسیلۀ طلبکاران میان خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرما
تصویر مرما
جایی که از آن افکنند، مکان افکندن، آماجگاه، جایی که تیر بر آن انداخته می شود، کنایه از مقصد
فرهنگ فارسی عمید
(صَ رَ)
جمع واژۀ صرمه است. رجوع به صرمه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
دشت بی آب. (منتهی الارب) ، ناقۀ کم شیر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صرام
تصویر صرام
بلا و سختی سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تنها و فقط، به گونه ناب به نابی، تنها (فقط) خالصا: صرفا شیر است، تنها فقط: صرفا با کار درست می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحما
تصویر صحما
بیابان گرد ناک، زرد تیره از رنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما
تصویر سرما
سردی هوا، ضد گرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرما
تصویر پرما
آلتی که نجاران با آن چوب را سوراخ می کنند، مته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرما
تصویر خرما
خوشا، بس خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرما
تصویر غرما
جمع غریم وامدار بدهکاران، طلبکاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرما
تصویر فرما
مخفف فرماینده، آنکه دیگری را کاری فرماید و فرمان براند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت، مقابل سرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرما
تصویر مرما
(کشتی رانی) تکان خوردن کشتی در موقع طوفان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرما
تصویر سرما
((سَ))
سردی، ضدگرما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرما
تصویر گرما
((گَ))
حرارت، سختی گرما
فرهنگ فارسی معین
((خُ))
درختی است از تیره گرمسیری دارای میوه ای گوشت دار با هسته سخت و پوست نازک، بسیار شیرین و خوش طعم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرما
تصویر سرما
برودت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صرفا
تصویر صرفا
بهنابی، تنها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرما
تصویر گرما
حرارت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرما
تصویر سرما
Coldness, Frigidity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hotness, Warmth
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرما
تصویر گرما
calor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرما
تصویر سرما
холодность , холодность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرما
تصویر سرما
Kälte
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرما
تصویر گرما
Hitze, Wärme
دیکشنری فارسی به آلمانی