جدول جو
جدول جو

معنی صدصد - جستجوی لغت در جدول جو

صدصد
صدتا صدتا، برای مثال به عیب خویش یک دیده نمایی / به عیب دیگران صدصد گشایی (نظامی۲ - ۲۰۱)
تصویری از صدصد
تصویر صدصد
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صدید
تصویر صدید
بانگ و ناله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صداد
تصویر صداد
چادر چادر زنان
فرهنگ لغت هوشیار
صد تا صد تا بسیار فراوان: بعیب خویش یک دیده نمایی بعیب دیگران صد صد گشایی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدید
تصویر صدید
خونابه، خون به چرک آلوده، ناله و فریاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدید
تصویر صدید
چرک زخم، زرداب، خونی که به چرک آمیخته است، خونابه، ناله و فریاد
فرهنگ فارسی عمید
قصد چیزی را کردن، در پی کاری شدن، قصد نمودن، در پی تحصیل چیزی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدد
تصویر صدد
قصد، آهنگ، عزم، منظور، مقصود
در صدد بودن (برآمدن): قصد داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدد
تصویر صدد
((صَ دَ))
قصد کردن
فرهنگ فارسی معین