- صدصد
- صدتا صدتا،
برای مثال به عیب خویش یک دیده نمایی / به عیب دیگران صدصد گشایی (نظامی۲ - ۲۰۱)
معنی صدصد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بانگ و ناله کردن
چادر چادر زنان
صد تا صد تا بسیار فراوان: بعیب خویش یک دیده نمایی بعیب دیگران صد صد گشایی. (نظامی)
خونابه، خون به چرک آلوده، ناله و فریاد
چرک زخم، زرداب، خونی که به چرک آمیخته است، خونابه، ناله و فریاد
قصد چیزی را کردن، در پی کاری شدن، قصد نمودن، در پی تحصیل چیزی بودن
قصد، آهنگ، عزم، منظور، مقصود
در صدد بودن (برآمدن): قصد داشتن
در صدد بودن (برآمدن): قصد داشتن