جدول جو
جدول جو

معنی صدصد

صدصد
صدتا صدتا، برای مثال به عیب خویش یک دیده نمایی / به عیب دیگران صدصد گشایی (نظامی۲ - ۲۰۱)
تصویری از صدصد
تصویر صدصد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صدصد

صدصد

صدصد
صدتا صدتا. و مقصود تکثیر است یعنی فراوان:
بعیب خویش یک دیده نمائی
بعیب دیگران صدصد گشائی.
نظامی.
جنیبت کش وشاقان سرائی
روانه صدصد از هر سو جدائی.
نظامی.
ز هر پیشه کآید جهان را بکار
گزین کرد صدصد همه پیشه کار.
نظامی
لغت نامه دهخدا

صد صد

صد صد
صد تا صد تا بسیار فراوان: بعیب خویش یک دیده نمایی بعیب دیگران صد صد گشایی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

صدید

صدید
چرک زخم، زرداب، خونی که به چرک آمیخته است، خونابه، ناله و فریاد
صدید
فرهنگ فارسی عمید

صداصد

صداصد
کوهی است مر هذیل را. (منتهی الارب) (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

صداد

صداد
مار. (منتهی الارب) (قطر المحیط) ، کلاکموش. (منتهی الارب). دویبه من جنس الجرذان. (قطر المحیط) ، جانورکی است یا کربسه است. (منتهی الارب). سام ابرس. جنسی است از کرباسک. (مهذب الاسماء) ، راه سوی آب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا