برگردانیدن. (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار). بگردانیدن. بگشتن. (تاج المصادر بیهقی). بگردیدن و بگردانیدن. (مصادر زوزنی). اعراض کردن. (منتهی الارب). بازداشتن. منع. صرف. بثر: خورشید چون نبرده حبیبی که با حبیب گاهیش وصل و صلح و گهی جنگ و صدبود. منوچهری
برگردانیدن. (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار). بگردانیدن. بگشتن. (تاج المصادر بیهقی). بگردیدن و بگردانیدن. (مصادر زوزنی). اعراض کردن. (منتهی الارب). بازداشتن. منع. صرف. بَثر: خورشید چون نبرده حبیبی که با حبیب گاهیش وصل و صلح و گهی جنگ و صدبود. منوچهری
عدد معروف لفظ فارسی است، در اصل به سین مهمله بوده است، قدما بجهت رفع اشتباه بکلمه دیگر که سد باشد بمعنی حائل و مانع، اسم عدد را به صاد نوشتند. (غیاث اللغات). نمایندۀ آن در ارقام هندی 100 و در حساب جمل ق باشد و به عربی مائه. (منتهی الارب). عدد پس از نود و نه و پیش از صد و یک. تذریف، فزون آمدن بر صد. (منتهی الارب) : ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم صد و بر هر مژه ای ژی. رودکی. ز بالا فزون است ریشش رشی تنیده در او خانه صد دیوپای. معروفی. از صد هزار دوست یکی دوست دوست نی وز صد هزار مرد یکی مرد مرد نی. شاکربخاری. نشسته به صد خشم در کازه ای گرفته بچنگ اندرون بازه ای. خجسته. به صد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. از دل و پشت منار ری برآید صد تراک کز زه عالی کمان خسرو آید یک ترنگ. عسجدی. چو آمد بر میهن و مان خویش ببردش به صد لابه مهمان خویش. اسدی. ما را چه از این گر همه کس بد بیند هر عیب که در ما بود او صد بیند. عمادی شهریاری. ، و این عدد افادۀ تکثیر کند: صدبار، صدپاره، صدپر، صدپایه، صدتو، صدچراغ، صدچشمه، صددله، صدرو. - امثال: صد رحمت به کفن دزد اولی، یعنی اولی انصافش بیشتر بود. دوصد من استخوان خواهد که صد من باربردارد. نظیر: کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود. چونکه صد آمد نود هم پیش ماست عالی واجد مرتبۀ سافل است با زیاده: نام احمد نام جمله انبیاست چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. مولوی. یکی بر صد آید نه صد بر یکی. (مجموعۀ امثال هند). یعنی جزء تابع کل است نه برعکس
عدد معروف لفظ فارسی است، در اصل به سین مهمله بوده است، قدما بجهت رفع اشتباه بکلمه دیگر که سد باشد بمعنی حائل و مانع، اسم عدد را به صاد نوشتند. (غیاث اللغات). نمایندۀ آن در ارقام هندی 100 و در حساب جمل ق باشد و به عربی مائه. (منتهی الارب). عدد پس از نود و نه و پیش از صد و یک. تذریف، فزون آمدن بر صد. (منتهی الارب) : ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم صد و بر هر مژه ای ژی. رودکی. ز بالا فزون است ریشش رشی تنیده در او خانه صد دیوپای. معروفی. از صد هزار دوست یکی دوست دوست نی وز صد هزار مرد یکی مرد مرد نی. شاکربخاری. نشسته به صد خشم در کازه ای گرفته بچنگ اندرون بازه ای. خجسته. به صد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. از دل و پشت منار ری برآید صد تراک کز زه عالی کمان خسرو آید یک ترنگ. عسجدی. چو آمد بر میهن و مان خویش ببردش به صد لابه مهمان خویش. اسدی. ما را چه از این گر همه کس بد بیند هر عیب که در ما بود او صد بیند. عمادی شهریاری. ، و این عدد افادۀ تکثیر کند: صدبار، صدپاره، صدپر، صدپایه، صدتو، صدچراغ، صدچشمه، صددله، صدرو. - امثال: صد رحمت به کفن دزد اولی، یعنی اولی انصافش بیشتر بود. دوصد من استخوان خواهد که صد من باربردارد. نظیر: کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد و مرد کهن. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود. چونکه صد آمد نود هم پیش ماست عالی واجد مرتبۀ سافل است با زیاده: نام احمد نام جمله انبیاست چونکه صد آمد نود هم پیش ماست. مولوی. یکی بر صد آید نه صد بر یکی. (مجموعۀ امثال هند). یعنی جزء تابع کل است نه برعکس
صدای اپتیک (Optical Sound) به یک فرم پخش صوت در فیلم های سینمایی گفته می شود که به وسیلهٔ نور و اپتیک پخش می شود. در این سیستم، صدا به صورت اپتیکی روی کره ی فیلم ضبط می شود و در زمان پخش، با استفاده از یک پروژکتور و لجنزهای ویژه، به صورت صوت تبدیل می شود. این روش پخش صدا برای فیلم های سینمایی قدیمی استفاده می شد و در برخی موارد هنوز هم استفاده می شود، اما با گسترش فناوری های دیجیتال، استفاده از صداهای دیجیتال معمول تر شده است. عملکرد صدای اپتیک: 1. ضبط صدا : در فرآیند تولید فیلم، صدای مورد نظر بر روی کره فیلم به وسیلهٔ یک پهنه نوری و نوکلیس (یک پهنه نوری با قطر زیاد) ضبط می شود. در اینجا، فرکانس های صوتی به گونه ای تبدیل می شوند که می توانند توسط سیستم پخش فیلم خوانده شوند. 2. پخش صدا : هنگامی که فیلم در یک پروژکتور پخش می شود، لجنز های خاصی به کمک یک سیگنال نوری بر روی نوار صدای اپتیک کره فیلم خوانده می شوند. این سیگنال نوری باعث تولید صدا متناسب با صوت ضبط شده می شود و توسط بلندگوهای پروژکتور به تماشاگر منتقل می شود. 3. کیفیت صدا : صدای اپتیکی به طور کلی کیفیت پایین تری نسبت به فرمت های دیجیتالی دارد، اما در اوایل دوره های سینمایی، این تکنولوژی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. با پیشرفت فناوری، استفاده از فرمت های صوتی دیجیتالی نظیر Dolby Digital و DTS در سینماها و تجربه های سینمای خانگی معمول تر شده است. به طور کلی، صدای اپتیک یکی از روش های اولیه پخش صدا در فیلم های سینمایی بوده است که با گذر زمان به دلیل تکنولوژی های دیجیتال جای خود را به تازه ترین روش ها داده است. سیگنالی است که درحاشیه ی نوار فیلم به صورت یک رشته خطوط نوری و زیگزاگ شکل ثبت شده و هنگام نمایش توسط یک چشم الکتریکی به صدا تبدیل میشود.
صدای اپتیک (Optical Sound) به یک فرم پخش صوت در فیلم های سینمایی گفته می شود که به وسیلهٔ نور و اپتیک پخش می شود. در این سیستم، صدا به صورت اپتیکی روی کره ی فیلم ضبط می شود و در زمان پخش، با استفاده از یک پروژکتور و لجنزهای ویژه، به صورت صوت تبدیل می شود. این روش پخش صدا برای فیلم های سینمایی قدیمی استفاده می شد و در برخی موارد هنوز هم استفاده می شود، اما با گسترش فناوری های دیجیتال، استفاده از صداهای دیجیتال معمول تر شده است. عملکرد صدای اپتیک: 1. ضبط صدا : در فرآیند تولید فیلم، صدای مورد نظر بر روی کره فیلم به وسیلهٔ یک پهنه نوری و نوکلیس (یک پهنه نوری با قطر زیاد) ضبط می شود. در اینجا، فرکانس های صوتی به گونه ای تبدیل می شوند که می توانند توسط سیستم پخش فیلم خوانده شوند. 2. پخش صدا : هنگامی که فیلم در یک پروژکتور پخش می شود، لجنز های خاصی به کمک یک سیگنال نوری بر روی نوار صدای اپتیک کره فیلم خوانده می شوند. این سیگنال نوری باعث تولید صدا متناسب با صوت ضبط شده می شود و توسط بلندگوهای پروژکتور به تماشاگر منتقل می شود. 3. کیفیت صدا : صدای اپتیکی به طور کلی کیفیت پایین تری نسبت به فرمت های دیجیتالی دارد، اما در اوایل دوره های سینمایی، این تکنولوژی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. با پیشرفت فناوری، استفاده از فرمت های صوتی دیجیتالی نظیر Dolby Digital و DTS در سینماها و تجربه های سینمای خانگی معمول تر شده است. به طور کلی، صدای اپتیک یکی از روش های اولیه پخش صدا در فیلم های سینمایی بوده است که با گذر زمان به دلیل تکنولوژی های دیجیتال جای خود را به تازه ترین روش ها داده است. سیگنالی است که درحاشیه ی نوار فیلم به صورت یک رشته خطوط نوری و زیگزاگ شکل ثبت شده و هنگام نمایش توسط یک چشم الکتریکی به صدا تبدیل میشود.
صدابرداری سرصحنه ی همزمان با فیلمبرداری است. این شیوه مشکلات خاص خودش را دارد اما بسیار طبیعی تر از شیوه ی دوبله است که صدابرداری پس از فیلمبرداری و در استودیو انجام می گیرد.
صدابرداری سرصحنه ی همزمان با فیلمبرداری است. این شیوه مشکلات خاص خودش را دارد اما بسیار طبیعی تر از شیوه ی دوبله است که صدابرداری پس از فیلمبرداری و در استودیو انجام می گیرد.
صداگذاری (Sound Design) در فیلم سازی به تمام فرآیندهایی اطلاق می شود که مربوط به صدا در یک فیلم هستند، از جمله ضبط صدا، افکت های صوتی، میکس و مونتاژ صدا، افزودن موسیقی پس زمینه و دیالوگ ها، به منظور ایجاد تجربه ی صوتی ارگانیک و جذاب برای بیننده است. این فرآیندها با هم ترکیب می شوند تا احساسات، جو و حس محیط فیلم را تقویت کنند و باعث بهبود تجربه ی تماشاگر شوند. مراحل مهم صداگذاری در فیلم: 1. ضبط صدا (Sound Recording) : - ضبط صدا شامل ضبط دیالوگ های بازیگران، صدای محیط و هرگونه صدایی که در فیلم نیاز است می شود. این فرآیند معمولاً در هنگام فیلمبرداری انجام می شود. 2. افکت های صوتی (Sound Effects) : - افکت های صوتی شامل صداهای محیطی، صداهای خاص (مانند صدای باد، باران، صدای آتش، انفجار و غیره) و هرگونه صدایی که برای ایجاد حساسیت و واقعیت در فیلم نیاز است، می باشد. 3. میکس و مونتاژ صدا (Sound Mixing and Editing) : - میکس صدا به مرحله ای اشاره دارد که در آن صداهای مختلف شامل دیالوگ ها، موسیقی، افکت های صوتی و صداهای محیطی با هم ترکیب می شوند و به نسبت مناسبی تنظیم می شوند تا یک تجربه ی صوتی همگن و جذاب برای تماشاگر ایجاد شود. 4. موسیقی پس زمینه (Background Music) : - افزودن موسیقی پس زمینه که معمولاً احساسات و مضمون فیلم را تقویت می کند و به تنظیمات مختلف فیلم اضافه می شود. انتخاب موسیقی مناسب و تطبیق آن با حالت هر صحنه از جمله وظایف مهم موسیقی پس زمینه است. 5. میکس فرمت های صوتی (Audio Format Mixing) : - در این مرحله، صداها برای مخاطب نهایی به یک فرمت خاص می رسند، که می تواند از جمله یکی از گام های مهم در تولید نهایی باشد ضبط گفت و گوها و صداهای گوناگون و سپس در هم آمیختن آنها بعد از اتمام فیلم برداری. این کار در مورد صحنه هایی که ضبط سر صحنه با اشکال رو به روست، یا افزودن صدا در مرحله بعد از فیلم برداری آسان تر است، انجام می شود. دوبله فیلم هم از همین مورد است.
صداگذاری (Sound Design) در فیلم سازی به تمام فرآیندهایی اطلاق می شود که مربوط به صدا در یک فیلم هستند، از جمله ضبط صدا، افکت های صوتی، میکس و مونتاژ صدا، افزودن موسیقی پس زمینه و دیالوگ ها، به منظور ایجاد تجربه ی صوتی ارگانیک و جذاب برای بیننده است. این فرآیندها با هم ترکیب می شوند تا احساسات، جو و حس محیط فیلم را تقویت کنند و باعث بهبود تجربه ی تماشاگر شوند. مراحل مهم صداگذاری در فیلم: 1. ضبط صدا (Sound Recording) : - ضبط صدا شامل ضبط دیالوگ های بازیگران، صدای محیط و هرگونه صدایی که در فیلم نیاز است می شود. این فرآیند معمولاً در هنگام فیلمبرداری انجام می شود. 2. افکت های صوتی (Sound Effects) : - افکت های صوتی شامل صداهای محیطی، صداهای خاص (مانند صدای باد، باران، صدای آتش، انفجار و غیره) و هرگونه صدایی که برای ایجاد حساسیت و واقعیت در فیلم نیاز است، می باشد. 3. میکس و مونتاژ صدا (Sound Mixing and Editing) : - میکس صدا به مرحله ای اشاره دارد که در آن صداهای مختلف شامل دیالوگ ها، موسیقی، افکت های صوتی و صداهای محیطی با هم ترکیب می شوند و به نسبت مناسبی تنظیم می شوند تا یک تجربه ی صوتی همگن و جذاب برای تماشاگر ایجاد شود. 4. موسیقی پس زمینه (Background Music) : - افزودن موسیقی پس زمینه که معمولاً احساسات و مضمون فیلم را تقویت می کند و به تنظیمات مختلف فیلم اضافه می شود. انتخاب موسیقی مناسب و تطبیق آن با حالت هر صحنه از جمله وظایف مهم موسیقی پس زمینه است. 5. میکس فرمت های صوتی (Audio Format Mixing) : - در این مرحله، صداها برای مخاطب نهایی به یک فرمت خاص می رسند، که می تواند از جمله یکی از گام های مهم در تولید نهایی باشد ضبط گفت و گوها و صداهای گوناگون و سپس در هم آمیختن آنها بعد از اتمام فیلم برداری. این کار در مورد صحنه هایی که ضبط سر صحنه با اشکال رو به روست، یا افزودن صدا در مرحله بعد از فیلم برداری آسان تر است، انجام می شود. دوبله فیلم هم از همین مورد است.
صدای خارج از تصویر یا صداگذاری خارج از صحنه (Off-Screen Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که منبع آن در تصویر دیده نمی شود، اما شنیده می شود. این صداها می توانند شامل دیالوگ ها، موسیقی، یا افکت های صوتی باشند که به طور مستقیم در داستان فیلم یا سریال نقش دارند اما منبع آنها در کادر تصویر حضور ندارد. این تکنیک اغلب برای ایجاد حس تعلیق، پیشبرد داستان یا ایجاد اتمسفر خاص استفاده می شود. از جمله مثال های رایج می توان به صدای گفتگوهای بین شخصیت ها که در اتاق دیگری هستند، یا صدای باد و باران در حالی که تصویر داخلی است، اشاره کرد. این تکنیک به فیلم سازان امکان می دهد تا بدون نشان دادن همه چیز، اطلاعات و حس های مختلف را به بیننده منتقل کنند. صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود، با آن ارتباط دارد، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود: 1- راوی فیلم مستند.2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود
صدای خارج از تصویر یا صداگذاری خارج از صحنه (Off-Screen Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که منبع آن در تصویر دیده نمی شود، اما شنیده می شود. این صداها می توانند شامل دیالوگ ها، موسیقی، یا افکت های صوتی باشند که به طور مستقیم در داستان فیلم یا سریال نقش دارند اما منبع آنها در کادر تصویر حضور ندارد. این تکنیک اغلب برای ایجاد حس تعلیق، پیشبرد داستان یا ایجاد اتمسفر خاص استفاده می شود. از جمله مثال های رایج می توان به صدای گفتگوهای بین شخصیت ها که در اتاق دیگری هستند، یا صدای باد و باران در حالی که تصویر داخلی است، اشاره کرد. این تکنیک به فیلم سازان امکان می دهد تا بدون نشان دادن همه چیز، اطلاعات و حس های مختلف را به بیننده منتقل کنند. صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود، با آن ارتباط دارد، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود: 1- راوی فیلم مستند.2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود
صدای خارج از تصویر یا صداگذاری خارج از صحنه (Off-Screen Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که منبع آن در تصویر دیده نمی شود، اما شنیده می شود. این صداها می توانند شامل دیالوگ ها، موسیقی، یا افکت های صوتی باشند که به طور مستقیم در داستان فیلم یا سریال نقش دارند اما منبع آنها در کادر تصویر حضور ندارد. این تکنیک اغلب برای ایجاد حس تعلیق، پیشبرد داستان یا ایجاد اتمسفر خاص استفاده می شود. از جمله مثال های رایج می توان به صدای گفتگوهای بین شخصیت ها که در اتاق دیگری هستند، یا صدای باد و باران در حالی که تصویر داخلی است، اشاره کرد. این تکنیک به فیلم سازان امکان می دهد تا بدون نشان دادن همه چیز، اطلاعات و حس های مختلف را به بیننده منتقل کنند. صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود، با آن ارتباط دارد، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود: 1- راوی فیلم مستند.2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود
صدای خارج از تصویر یا صداگذاری خارج از صحنه (Off-Screen Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که منبع آن در تصویر دیده نمی شود، اما شنیده می شود. این صداها می توانند شامل دیالوگ ها، موسیقی، یا افکت های صوتی باشند که به طور مستقیم در داستان فیلم یا سریال نقش دارند اما منبع آنها در کادر تصویر حضور ندارد. این تکنیک اغلب برای ایجاد حس تعلیق، پیشبرد داستان یا ایجاد اتمسفر خاص استفاده می شود. از جمله مثال های رایج می توان به صدای گفتگوهای بین شخصیت ها که در اتاق دیگری هستند، یا صدای باد و باران در حالی که تصویر داخلی است، اشاره کرد. این تکنیک به فیلم سازان امکان می دهد تا بدون نشان دادن همه چیز، اطلاعات و حس های مختلف را به بیننده منتقل کنند. صدایی که هم زمان با نمایش صحنه ای شنیده می شود، با آن ارتباط دارد، اما در آن لحظه از دهان هیچ یک از شخصیت های فیلم بیرون نمی آید. صدای خارج از تصویر ممکن است از منابع زیر تامین شود: 1- راوی فیلم مستند.2- راوی در فیلم های داستانی که فیلم را روایت می کند.3- راوی اول شخص که خود در صحنه حضور دارد، اما در تصویر حرف نمی زند و خارج از تصویر، آن صحنه را تفسیر می کند.4- شخصیتی که صدایش را در رویاهای شخصیت دیگری می شنویم، برای مثال موقعی که نامه او خوانده می شود
صدای کنترپوئن یا صدای کانترپوینت (Counterpoint Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که به جای تقویت تصویر، با آن در تضاد یا در مقابل آن عمل می کند. این تکنیک اغلب برای ایجاد تأثیرات خاص، نشان دادن تناقض یا تقویت پیام های زیرمتنی در یک صحنه استفاده می شود. نمونه های کاربرد صدای کنترپوئن: 1. تضاد با تصاویر خشونت آمیز: - در یک صحنه جنگ یا خشونت، به جای استفاده از صداهای خشن و پر سروصدا، از موسیقی آرام و ملایم استفاده شود تا تأثیر صحنه را بیشتر کند و احساس ناخوشایندی در بیننده ایجاد کند. 2. ایجاد طنز یا کمدی: - استفاده از موسیقی شاد و پرانرژی در صحنه هایی که اتفاقات ناخوشایند یا مضحک رخ می دهد، می تواند به تقویت جنبه طنز یا هزل آن صحنه کمک کند. 3. تعمیق کاراکترها یا فضاها: - صدای نریشن (روایت) که احساسات یا افکار درونی شخصیت ها را بیان می کند، در حالی که تصویر چیز دیگری را نشان می دهد، می تواند به تعمیق فهم مخاطب از شخصیت یا فضا کمک کند. 4. ایجاد حس نگرانی یا تنش: - استفاده از صداهایی که با آنچه در تصویر دیده می شود، در تضاد هستند، می تواند حس نگرانی یا تنش را در بیننده تقویت کند. مثلاً در یک صحنه آرام، صدای دور دست یک خطر می تواند به این حس کمک کند. این تکنیک به کارگردان ها و طراحان صدا امکان می دهد تا با بازی با انتظارات بیننده، تجربه ای پیچیده تر و غنی تر از لحاظ احساسی ایجاد کنند. صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود، این مارش، احساس نابودی، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.
صدای کنترپوئن یا صدای کانترپوینت (Counterpoint Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که به جای تقویت تصویر، با آن در تضاد یا در مقابل آن عمل می کند. این تکنیک اغلب برای ایجاد تأثیرات خاص، نشان دادن تناقض یا تقویت پیام های زیرمتنی در یک صحنه استفاده می شود. نمونه های کاربرد صدای کنترپوئن: 1. تضاد با تصاویر خشونت آمیز: - در یک صحنه جنگ یا خشونت، به جای استفاده از صداهای خشن و پر سروصدا، از موسیقی آرام و ملایم استفاده شود تا تأثیر صحنه را بیشتر کند و احساس ناخوشایندی در بیننده ایجاد کند. 2. ایجاد طنز یا کمدی: - استفاده از موسیقی شاد و پرانرژی در صحنه هایی که اتفاقات ناخوشایند یا مضحک رخ می دهد، می تواند به تقویت جنبه طنز یا هزل آن صحنه کمک کند. 3. تعمیق کاراکترها یا فضاها: - صدای نریشن (روایت) که احساسات یا افکار درونی شخصیت ها را بیان می کند، در حالی که تصویر چیز دیگری را نشان می دهد، می تواند به تعمیق فهم مخاطب از شخصیت یا فضا کمک کند. 4. ایجاد حس نگرانی یا تنش: - استفاده از صداهایی که با آنچه در تصویر دیده می شود، در تضاد هستند، می تواند حس نگرانی یا تنش را در بیننده تقویت کند. مثلاً در یک صحنه آرام، صدای دور دست یک خطر می تواند به این حس کمک کند. این تکنیک به کارگردان ها و طراحان صدا امکان می دهد تا با بازی با انتظارات بیننده، تجربه ای پیچیده تر و غنی تر از لحاظ احساسی ایجاد کنند. صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود، این مارش، احساس نابودی، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.
صدای کنترپوئن یا صدای کانترپوینت (Counterpoint Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که به جای تقویت تصویر، با آن در تضاد یا در مقابل آن عمل می کند. این تکنیک اغلب برای ایجاد تأثیرات خاص، نشان دادن تناقض یا تقویت پیام های زیرمتنی در یک صحنه استفاده می شود. نمونه های کاربرد صدای کنترپوئن: 1. تضاد با تصاویر خشونت آمیز: - در یک صحنه جنگ یا خشونت، به جای استفاده از صداهای خشن و پر سروصدا، از موسیقی آرام و ملایم استفاده شود تا تأثیر صحنه را بیشتر کند و احساس ناخوشایندی در بیننده ایجاد کند. 2. ایجاد طنز یا کمدی: - استفاده از موسیقی شاد و پرانرژی در صحنه هایی که اتفاقات ناخوشایند یا مضحک رخ می دهد، می تواند به تقویت جنبه طنز یا هزل آن صحنه کمک کند. 3. تعمیق کاراکترها یا فضاها: - صدای نریشن (روایت) که احساسات یا افکار درونی شخصیت ها را بیان می کند، در حالی که تصویر چیز دیگری را نشان می دهد، می تواند به تعمیق فهم مخاطب از شخصیت یا فضا کمک کند. 4. ایجاد حس نگرانی یا تنش: - استفاده از صداهایی که با آنچه در تصویر دیده می شود، در تضاد هستند، می تواند حس نگرانی یا تنش را در بیننده تقویت کند. مثلاً در یک صحنه آرام، صدای دور دست یک خطر می تواند به این حس کمک کند. این تکنیک به کارگردان ها و طراحان صدا امکان می دهد تا با بازی با انتظارات بیننده، تجربه ای پیچیده تر و غنی تر از لحاظ احساسی ایجاد کنند. صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود، این مارش، احساس نابودی، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.
صدای کنترپوئن یا صدای کانترپوینت (Counterpoint Sound) در زمینه سینما و تلویزیون به صدایی اشاره دارد که به جای تقویت تصویر، با آن در تضاد یا در مقابل آن عمل می کند. این تکنیک اغلب برای ایجاد تأثیرات خاص، نشان دادن تناقض یا تقویت پیام های زیرمتنی در یک صحنه استفاده می شود. نمونه های کاربرد صدای کنترپوئن: 1. تضاد با تصاویر خشونت آمیز: - در یک صحنه جنگ یا خشونت، به جای استفاده از صداهای خشن و پر سروصدا، از موسیقی آرام و ملایم استفاده شود تا تأثیر صحنه را بیشتر کند و احساس ناخوشایندی در بیننده ایجاد کند. 2. ایجاد طنز یا کمدی: - استفاده از موسیقی شاد و پرانرژی در صحنه هایی که اتفاقات ناخوشایند یا مضحک رخ می دهد، می تواند به تقویت جنبه طنز یا هزل آن صحنه کمک کند. 3. تعمیق کاراکترها یا فضاها: - صدای نریشن (روایت) که احساسات یا افکار درونی شخصیت ها را بیان می کند، در حالی که تصویر چیز دیگری را نشان می دهد، می تواند به تعمیق فهم مخاطب از شخصیت یا فضا کمک کند. 4. ایجاد حس نگرانی یا تنش: - استفاده از صداهایی که با آنچه در تصویر دیده می شود، در تضاد هستند، می تواند حس نگرانی یا تنش را در بیننده تقویت کند. مثلاً در یک صحنه آرام، صدای دور دست یک خطر می تواند به این حس کمک کند. این تکنیک به کارگردان ها و طراحان صدا امکان می دهد تا با بازی با انتظارات بیننده، تجربه ای پیچیده تر و غنی تر از لحاظ احساسی ایجاد کنند. صدا یا موسیقی که با تصویر روی پرده در تضاد است، برای ایجاد احساسی استعاری. برای مثال مارش جنگ که بر روی تصویری از یک مجلس مهمانی پخش شود، این مارش، احساس نابودی، ناامنی و ناامیدی ایجاد می کند.