ملا صدرا، نام وی محمد فرزند ابراهیم بن یحیی شیرازی و ملقب به صدرالدین و صدرالمتألهین و معروف به صدراو ملاصدرا و از اکابر فلاسفه و حکمای اسلامی قرن یازدهم هجری قمری است. وی علاوه بر تبحر در کلام و فلسفه در حدیث و تفسیر قرآن نیز بارع بود. صدرا نزد شیخ بهائی و میرداماد و میرفندرسکی تلمذ کرد و جمعی از بزرگان فلسفه و حدیث نزد وی بتحصیل اشتغال داشتند، از آنجمله است ملا محسن فیض کاشانی و ملاعبدالرزاق فیاض لاهیجانی. صدرا را کتب و رسائل متعددی است که از آنجمله است: الاسفار الاربعه. اتحاد العاقل و المعقول. اتصاف الماهیه بالوجود. اسرار الایات و انوار البینات. اکسیر العارفین فی معرفه طریق الحق و الیقین. الامامه. بدء وجود الانسان. التصور و التصدیق که در آخر الجوهر النضید در تهران بطبع رسیده است. تفسیر آیه الکرسی. تفسیر آیه النور. تفسیر آیه و تری الجبال تحسبها جامده. تفسیر سوره الاعلی و سجده و البقره تا آیه کونوا قردهخاسئین و سوره الجمعه و سوره الحدید و سوره الزلزال و سوره الضحی و سوره الطارق و سوره الطلاق و سوره الفاتحه و سوره الواقعه و سوره یس. الجبر و التفویض. حاشیه بر الهیات شفا و تجرید خواجه و تفسیر بیضاوی و رواشح سماویۀ میرداماد و روضۀ شهید (شرح لمعه) و شرح تجرید قوشچی و شفای ابوعلی. حدوث العالم. الحشر. الحکمه العرشیه. رسائل که حاوی هشت رسالۀ متفرقه ازرساله های ملاصدرا است. شرح اصول کافی. شرح حکمهالاشراق. شرح الهدایه الاثیریه. الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه. القواعد الملکوتیه. کسر اصنام الجاهلیه. المبداء و المعاد. المسائل القدسیه. المشاعر. مفاتیح الغیب. ملاصدرا هفت بار پیاده به حج رفت و بار هفتم به سال یکهزار و پنجاه هجری در بصره درگذشت و هم بدانجا مدفون است. صاحب نخبه المقال گوید: ثم ابن ابراهیم صدر الاجل فی سفر الحج مریض (مریضاً؟) (1050) ارتحل قدوه اهل العلم و الصفاء یروی عن الداماد و البهائی. این رباعی از ملاصدراست: آنان که ره دوست گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدندهمه در معرکۀ دو کون فتح از عشق است هر چند سپاه او شهیدند همه. (از ریحانه الادب ج 2 ص 460)
دشت، گشادگی فراخ، بی گیاه، بیابان، راغ دامن کوه بود دشت آهو ز تنگ و کوه بیامد به دشت و راغ بر سبزه باده خوش بود اکنون اگر خوری (رودکی) کویر گویر بیابان هامون دشت دشت هموار، بیابان بر بی آب و علف، جمع صحاری صحراوات، چند جفت یا بند که با هم تشکیل یک دسته و یک واحد زراعتی را دهند (خراسان)، ترکیبات اسمی: یا صحرا آذر گون. صحرایی همانند آتش. یا صحرا جان. عالم ارواح عرصه ارواح. یا صحرا دل. پهنه دل عرصه قلب. یا صحراسیم. صبح صادق. یا صحرا عشق. ملک عشق میدان عشق. یا صحرا غم. ملک غم وادی اندوه. یا صحرا فلک. عرصه فلک. یا صحرا قدسی. عالم لاهوت. یا صحراهند. هندوستان. یا صحرایقین. عالم یقین. ملک یقین. ترکیبات فعلی و تعبیرات: آن سرش صحراست. بسیار وسیع است. از صحراسر در آوردن، (جستن یافتن) مفت و رایگان یافتن، یا از صحرا نهادن، آشکار شدن، پیدا کردن، هویدا کردن، یا به صحرا افتادن، آشکار شدن، در معرض انظار قرار گفتن، یا سر به صحرا نهادن، گریختن فرار کردن، دیوانه شدن، یا صحرا که نمانده اید مگر صحرا مانده اید. به مهمانی که در رفتن، شتاب دارد گویند، دشت دشت هموار، شتاب دارد گویند
مونث اصفر زرد رنگ، زرداب. یا کیسه صفرا. مخزنی است غشائی در زیر کبد قرار دارد. طولش 8 تا 10 سانتیمتر و پهنایش 3 تا 4 سانتیمتر است و دارای سه قسمت تنه و قعر و گردن می باشد، صفرائی که از کبد ترشح می شود از مجرای کبدی گذشته و وسیله کانال سیستیک وارد کیسه صفرا می شود و در آن جا غلیظ شده و به تناوب وسیله مجرای کلدوک در اثنا عشر وارد می شود مخزن صفرا. یا مخزن صفرا. کیسه صفرا، کیسه صفرا کیسه زرداب، خشم غضب، هوس سودا، جامه ای که در آن خطهایی زرد باشد، یا صفرا بر سر زدن، تند و عصبانی شدن، یا صفرا به سر آمدن، اندوهگین شدن