جدول جو
جدول جو

معنی صخور - جستجوی لغت در جدول جو

صخور
صخره ها، سنگ های بزرگ و سخت، جمع واژۀ صخره
تصویری از صخور
تصویر صخور
فرهنگ فارسی عمید
صخور
(صُ)
جمع واژۀ صخره. (منتهی الارب) : همه بر آن منکر شدند و اتفاق کردند که شهادات صخور همه افک و زور است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 353)
لغت نامه دهخدا
صخور
جمع صخر، خاراها مهسنگ ها
تصویری از صخور
تصویر صخور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صقور
تصویر صقور
صقرها، چرغ ها، پرندگان شکاری شبیه باز به اندازۀ کلاغ خاکستری رنگ با لکه های سیاه و سفید، جمع واژۀ صقر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبور
تصویر صبور
صبر کننده، بردبار، شکیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخور
تصویر بخور
بخار آب گرم، در پزشکی دارویی که آن را جوشانده و بخارش را استنشاق می کنند، هر مادۀ صمغی که آن را برای ایجاد بوی خوش در آتش می ریزند
بخور مریم: در علم زیست شناسی گل نگون سار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخور
تصویر بخور
رنگ خاکستری سیر، تیره رنگ، هر چیزی که به رنگ خاکستر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آخور
تصویر آخور
طاقچه ای که در کنار دیوار درست می کنند و خوراک چهارپایان را در آن می ریزند، جای علف خوردن چهارپایان، کنایه از اسطبل، طویله، آخورگاه
آخور کسی پر بودن: کنایه از بی نیازی او از لحاظ مادی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدور
تصویر صدور
صدرها، بالاها، سینه ها، پیشوایان، جمع واژۀ صدر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بخور
تصویر بخور
دارای اشتهای زیاد برای غذا، با اشتها، پرخور
بخور و نمیر: مقدار بسیار کم غذا یا پول که به سختی خوراک و معاش شخص را تامین می کند، خوراک اندک
فرهنگ فارسی عمید
کسی که ازمال وپول خودبهره برنگیردخسیس لئیم، عدم اصابت یانخورندارد. ممکن نیست که بهدف اصابت نکند (گلوله) : گلوله های تفنگ برتونخورندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فخور
تصویر فخور
فخر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبور
تصویر صبور
شکیبا، صابر، حلیمی، شکیبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلور
تصویر صلور
قسمی ماهی است. فرانسوی تازی گشته اسبله اشبله از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیور
تصویر صیور
پایان کار و مال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صخار
تصویر صخار
جمع صخره، خرسنگ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خصور
تصویر خصور
جمع خصر، کمرها میان ها، گودی پاها، خانه های تازیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صخیر
تصویر صخیر
زغال اخته از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخور
تصویر آخور
جای علف خوردن چهار پایان - طویله
فرهنگ لغت هوشیار
پر کوهگی دریا، پر آبی رودبار، پر کردن، چوش آمدن دیگ، گوالیدن گیاه، شکوفه بر آوردن گیاه، زیب دادن روییده به هم پیچیده گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخور
تصویر بخور
هر چیزی که برنگ خاکستر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفور
تصویر صفور
تهی گشتن خنور
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صقر، از ریشه پارسی چرغ ها چرغ چرخ، هر مرغ شکاری از باز شاهین و جز آن، جمع اصقر صقور صقار صقاره صقر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدور
تصویر صدور
بزرگان، جمع صدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صرور
تصویر صرور
هنج ناکرده، زن ناکرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخور
تصویر آخور
((خُ))
طویله، اصطبل، حوضچه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخور
تصویر بخور
((بُ خُ))
رنگ خاکستری سیر، هر چیز به رنگ خاکستر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بخور
تصویر بخور
((بِ یا بُ))
هر ماده ای که در آتش ریزندو بوی خوش دهد، صمغ درخت روم که بخور آن خوشبو است، در فارسی، هر دارویی که جوشانده و بخار آن استشمام گردد، بخار آب گرم یا داروی جوشانده که برای مرطوب کردن و ضدعفونی کردن هوا مورد استفاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صبور
تصویر صبور
((صَ))
شکیبا، بردبار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدور
تصویر صدور
((صُ))
جمع صدر، سینه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدور
تصویر صدور
واقع شدن امری، نشأت یافتن، آشکار شدن، فرستاده شدن شیئی از جایی به جایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فخور
تصویر فخور
((فَ))
بسیار فخر کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صبور
تصویر صبور
شکیبا، بردبار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صبور
تصویر صبور
Patient
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از صبور
تصویر صبور
терпеливый
دیکشنری فارسی به روسی