معنی صخور - فرهنگ فارسی عمید
معنی صخور
- صخور
- صخره ها، سنگ های بزرگ و سخت، جمع واژۀ صخره
تصویر صخور
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صخور
صخور
- صخور
- جَمعِ واژۀ صخره. (منتهی الارب) : همه بر آن منکر شدند و اتفاق کردند که شهادات صخور همه افک و زور است. (ترجمه تاریخ یمینی ص 353)
لغت نامه دهخدا
زخور
- زخور
- پر کوهگی دریا، پر آبی رودبار، پر کردن، چوش آمدن دیگ، گوالیدن گیاه، شکوفه بر آوردن گیاه، زیب دادن روییده به هم پیچیده گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
صقور
- صقور
- جمع صقر، از ریشه پارسی چرغ ها چرغ چرخ، هر مرغ شکاری از باز شاهین و جز آن، جمع اصقر صقور صقار صقاره صقر
فرهنگ لغت هوشیار