- صحابت
- یار و همدم شدن، همراهی و همدمی، معاشرت
معنی صحابت - جستجوی لغت در جدول جو
- صحابت
- یار و همدم شدن
- صحابت ((صَ بَ))
- یار شدن، یاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وسعت و پهناوری
روزنامه نویسی، بار روزنامه
مونث صحابی زنی که درک صحبت رسول ص را کرده، جمع صحابیات
سخت شدن استوار گشتن، سختی استواری محکمی، زفتی درشتی مقابل لینت، صولت مهابت مخوف بودن قدرت. سخت شدن، استواری
هر یک از صحابه، یاران
مهابت، سختی، نیرو، استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
پایداری، استحکام، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
پایداری، استحکام، قوام، تأثّل، ثقابت، رصانت، اتقان، اشتداد، رستی، جزالت، ثبوت
مفرد صحابه یار پیامبر منسوب به صحابه آنکه درک صحبت پیغمبر (ص) را کرده
همراهی، معاشرت، یاران پیغمبر (ص)، کسانی که درک حضور آنحضرت را کرده اند
یاران پیغمبر اسلام و کسانی که به خدمت پیغمبر رسیده و مدتی با وی صحبت داشته اند
گفتگو، گفتمان
رفاقت، نشت و برخاست، مجالست
گفتگو، مشغول شدن و پرداختن به چیزی، آمیزش جنسی، جماع، یار و همدم شدن، یاری و همدمی، معاشرت
صحبت کردن (داشتن): گفتگو کردن، همنشینی کردن
صحبت کردن (داشتن): گفتگو کردن، همنشینی کردن
جمع صاحب، یاران همنشینان جمع صاحب همنشینان، اصحاب پیغمبر ص. توضیح جمع این کلمه در فارسی صحابان است: نبی آفتاب و صحابان چو ماه بهم نسبتی (بستنی) یکدیگر راست راه
((صُ بَ))
فرهنگ فارسی معین
همدمی کردن، یاری، همراهی، همخوابی، در فارسی به معنای، سخن گفتن، گفتگو، به میان آمدن موضوعی مطرح شدن و درباره آن حرف زدن، کسی گل کردن گرم و صمیمانه شدن صحبت، با هم زیاد حرف زدن
صاحب ها، مالک ها، ملازم ها، معاشرها، یاران و دوستان، هم صحبت ها، جمع واژۀ صاحب
разговор
Gespräch
розмова
rozmowa
conversa
conversazione
charla
conversation
gesprek
बातचीत
percakapan
كلامٌ