معنی صحابه
- صحابه((صَ بَ یا بِ))
- یاران، همراهان، یاران پیغمبر
واژههای مرتبط با صحابه
صحابه
- صحابه
- همراهی، معاشرت، یاران پیغمبر (ص)، کسانی که درک حضور آنحضرت را کرده اند
صحابه
- صحابه
- یاران پیغمبر اسلام و کسانی که به خدمت پیغمبر رسیده و مدتی با وی صحبت داشته اند
صحابه
- صحابه
- جَمعِ واژۀ صاحب. (منتهی الارب) (قطر المحیط)
صحابه
- صحابه
- یار شدن و یاری کردن و بکسر اول خطاست (بمعنی مصدری) . (غیاث اللغات)، یاری نمودن. آمیزش کردن. و مؤلف منتهی الارب گوید: به کسر نیز آمده است. صحبت کردن. (تاج المصادر بیهقی). همراهی. مصاحبت: مکتوب به صحابت چاپار واصل شد. (مکتوبات متداوله)
صحابه
- صحابه
- مصاحب، همراه، همنشین، دوست، یار، پیرو
رحابه
- رحابه
- فراخش فراخ گردیدن
سحابه
- سحابه
- قطعه ابر، تکه ابر
صاحبه
- صاحبه
- مونث صاحب: دارنده زن مرد همسر مرد مونث صاحب، جمع صاحبات صواحب
صحابیه
- صحابیه
- مونث صحابی زنی که درک صحبت رسول ص را کرده، جمع صحابیات
