صلابت صلابت سخت شدن استوار گشتن، سختی استواری محکمی، زفتی درشتی مقابل لینت، صولت مهابت مخوف بودن قدرت. سخت شدن، استواری فرهنگ لغت هوشیار
صلابت صلابت مهابت، سختی، نیرو، اُستُواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینانپایداری، اِستِحکام، قَوام، تَأَثُّل، ثَقابَت، رَصانَت، اِتقان، اِشتِداد، رُستی، جَزالَت، ثُبوت فرهنگ فارسی عمید
خلابت خلابت خلابه. فریفتن بزبان. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به خلابه در این لغت نامه شود لغت نامه دهخدا