جدول جو
جدول جو

معنی صباخلق - جستجوی لغت در جدول جو

صباخلق
(صَ خُ)
خوش خلق. نیکوخو:
کو صباخلقی که از تشویر جاه خلق او
هم بهشت عدن و هم بحر عدن بگریستی.
خاقانی.
رجوع به صبا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باشلق
تصویر باشلق
کلاه بزرگ بارانی که هنگام آمدن باران روی کلاه می کشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باسلق
تصویر باسلق
نوعی شیرینی که با نشاسته، شکر و مغز گردو به شکل لوله درست کرده و به نخ می کشند، باسدق، فراته
فرهنگ فارسی عمید
(لِ / لُ)
یا باسدق. حلوایی که از نشاسته و شکر یا نشاسته و شیرۀ انگور کنند و در میانش جوز ویا بادام نهند و برشته کشند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به باسدق شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
کلمه ترکی است (از باش بمعنی سر و لیق حرف نسبت) ، کلاه پیوسته به شنل. (یادداشت مؤلف). برنس. کلاهی که بر یقۀ جامه ای دوخته شده باشد.
لغت نامه دهخدا
(بَ خُ)
بدخو و لجوج. (ناظم الاطباء). بدخو و شریر. (آنندراج). ترش. تارش. عزور. عیذان. متدنس. عنفص. (منتهی الارب)، بدگمان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). سؤظن دار. (یادداشت مؤلف)، بدنیت. بدخواه دیگران. (یادداشت مؤلف). بدباطن. بداندرون. بداندیش. بدطینت: غوزیان... مردمانی شوخ روی و ستیزکارند و بددل و حسود... و با سلاح و آلات دلیری و شوخی اندر حرب. (حدود العالم). و این مردم (مردم سودان) مردمانی اند بددل و حریص اندر کارها. (حدود العالم).
همان بددل و سفله و بی فروغ
سرش پر ز کین و زبان پردروغ.
فردوسی.
بازگشتم و گفتم بوسهل از کار بشد که سخت بددل مردی بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 630).
- بددل شدن، بدنیت شدن. بدخواه دیگران شدن: دیگرعلیه السلام فرمود قبیلۀ ازد و اشعریان بددل نشوند وایشان را غل و حقد و حسد نبود. (تاریخ قم ص 273). ازد و اشعریان و کنده از من اند عدول نکنند و بددل نشوند. (تاریخ قم ص 274).
، آنکه در نظافت سخت و دقیق است. آن که از دیدن پلیدی و آب بینی و حیوان بدصورت چون غوک و جز آن حال قی بدو دست دهد. آنکه از دیدن چیزی چرکن اشکوفه اش افتد. آنکه از دیدن چیزهای ناپاک و شوخگن دل آشوبد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
لجوج، بدخو، جسور
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی از باسلیق یونانی میر فرمانروا ترکی کلاه بارانی کلاه بزرگ بارانی
فرهنگ لغت هوشیار
حلوائی که از نشاسته و شکر یا نشاسته و شیره انگور درست کنند و در میان جوز و یا بادام نهند و برشته کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبا خلق
تصویر صبا خلق
نیکخوی خوش خلق نیکخوی
فرهنگ لغت هوشیار
((لُ))
نوعی شیرینی که با نشاسته و شکر و مغز گردو به شکل لوله درست می کنند و به نخ می کشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باشلق
تصویر باشلق
((لُ))
کلاه، مجازاً به معنی مهریه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
متأفّفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
Badtempered, Cantankerous, Cranky, Grouchy, Grumpy, Illhumored, Petulant, Surly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
de mauvais tempérament, grincheux, de mauvaise humeur, pétulant, maussade
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
短気な , 不機嫌な , 怒りっぽい , 生意気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بدخلق، بداخلاق
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
بدخلق , بد مزاج , چڑچڑا , بدمزاج
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
খিটখিটে , বিরক্তিকর , বিরক্ত , রাগী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
mngumu, mkatili, mwepesi, mjojo, mwenye hasira, mkasiriko, hasira
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
성질이 더러운 , 성격이 나쁜 , 성질 더러운 , 불쾌한 , 기분이 안 좋은 , 성미가 급한 , 불친절한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
มีอารมณ์ไม่ดี , ขี้บ่น , หงุดหงิด , ขี้โมโห , ขี้หงุดหงิด , ขึ้งโกรธ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
בעל אופי רע , רָעַשׁ , חמום מוח , קפריזי , רע מזג , נרגז , עכור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
चिढ़चिढ़ा , चिड़चिड़ा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
mudah marah, pemarah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
chagrijnig, knorrig, slechtgehumeurd, prikkelbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
di cattivo umore, scontroso, irritabile, petulante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
mal-humorado, rabugento, petulante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
坏脾气的 , 脾气坏的 , 易怒的 , 心情不好的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
wybuchowy, zrzędliwy, drażliwy, gderliwy, w złym humorze, kapryśny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
дратівливий , ворчливий , в поганому настрої , капризний , буркотливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
schlecht gelaunt, mürrisch, gereizt, griesgrämig, launisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
раздражительный , сварливый , ворчливый , с плохим настроением , капризный , угрюмый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بدخلق
تصویر بدخلق
malhumorado, cascarrabias, irritable, petulante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی