جدول جو
جدول جو

معنی شیپور - جستجوی لغت در جدول جو

شیپور
نفیری برنجین که دهانه گشادی دارد و از قدیم الایام آنرا در جنگ می نواختند
فرهنگ لغت هوشیار
شیپور
از سازهای بادی با دهانۀ گشاد و شبیه سرنا که معمولاً از برنج ساخته می شود، نفیر، سرنا
شیپور استاش: در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
تصویری از شیپور
تصویر شیپور
فرهنگ فارسی عمید
شیپور
((شَ))
شبور، از سازهای بادی، دارای دهانه ای گشاد
تصویری از شیپور
تصویر شیپور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیپوری
تصویر شیپوری
گل شیپوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاپور
تصویر شاپور
(پسرانه)
پسر شاه، شاهزاده، شاه پور، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بار سالار فریدون پادشاه پیشدادی، نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیبور
تصویر شیبور
آلت موسیقی برنجین از سازهای بادی دارای دهانه ای گشاد نفیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاپور
تصویر شاپور
شاهپور، پسر شاه، شاهزاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیپور
تصویر گیپور
نوعی پارچه توری زبر و پر از نقش های گل و بوته برجسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیپور زن
تصویر شیپور زن
آن که شیپور نوازد شیپورچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیپور چی
تصویر شیپور چی
سرنایی شیپور زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیپورچی
تصویر شیپورچی
کسی که شیپور می نوازد، شیپورزن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیپور استاش
تصویر شیپور استاش
در علم زیست شناسی مجرای استاش، مجرایی که گوش میانی را به حفره های بینی مربوط می سازد، مجرایی که حلق را با حفرۀ صماخی مربوط می کند و فشار هوا را در دو طرف پردۀ صماخ یکسان نگه می دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل شیپوری
تصویر گل شیپوری
گل کرنا از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار