جدول جو
جدول جو

معنی شیونگری - جستجوی لغت در جدول جو

شیونگری(شی وَ گَ)
نوحه گری. ناله و زاری کردن:
به شیونگری گردش اندر خروش
برآرند و زی ابر دارند گوش.
اسدی.
رجوع به شیون شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فسونگری
تصویر فسونگری
افسونگری، شغل و عمل افسونگر، جادوگری، افسون کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیوه گری
تصویر شیوه گری
ناز، کرشمه، دلبری
فرهنگ فارسی عمید
(تَ وَ گَ)
قدرت و توانائی، دولت و ثروت. (ناظم الاطباء). رجوع به تونگر و توانگر شود
لغت نامه دهخدا
(شی وَ / وِ گَ)
ناز و کرشمه و دل فریبی. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین) :
اگرچه شهر پر از دلبران چالاک است
تو خود به شیوه گری شیوۀ دگر داری.
نزاری قهستانی.
می چکد شیر هنوز از لب همچون شکرش
گرچه در شیوه گری هر مژه اش قتّالیست.
حافظ.
، حیله گری. (فرهنگ فارسی معین) :
شاه دانست کآن چه شیوه گری است
دزد خانه به قصد خانه بری است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(فُ گَ)
افسون. فسون. فسون خواندن. فسون کردن:
پیش افسون آنچنان پریی
نتوان رفت بی فسونگریی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گَ)
زیانکاری. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زیانکاری و دیگر ترکیبهای زیان شود
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ وَ گَ)
پیوند کردن و موافقت نمودن. (آنندراج). پیوندزنی. پیوسته گری
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیوه گری
تصویر شیوه گری
ناز کرشمه دلفریبی، حیله گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزنگری
تصویر تیزنگری
ظرافت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
رسم الكائن
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
Objectification
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
objectivation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
طایفه ای از سادات که در قرن دهم هـق مأمور جمع آوری مالیات
فرهنگ گویش مازندرانی
شیون گریه ی شدید همراه با فریاد، شیون کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
objectificatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
اشیاء سازی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
объективация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
Objektivierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
об'єктивація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
uprzedmiotowienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
物化
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
objetificação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
oggettivazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
বস্তুকরণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
वस्तुकरण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
การทำให้เป็นวัตถุ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
uonevu wa vitu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
nesneleştirme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
物象化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
החפצה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
대상화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
cosificación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شیءنگاری
تصویر شیءنگاری
objektifikasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی