ابن محارب بن فهر بن مالک. جدی است جاهلی، نسل او بطنی از کنانه اند، و عده بسیاری بدو نسبت دارند از جمله ضحاک بن قیس و حبیب بن مسلمه. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 262) ابن احمد بن طولون. پنجمین از امرای بنی طولون، جلوس و عزل 292 هجری قمری انقراض سلسله در زمان او به دست خلفای عباسی صورت گرفت. (از فرهنگ فارسی معین) ابن ثعلبه بن عکابه. جدی جاهلی است، و نسل او بطنی از قبیلۀ بکر بن وائل از عدنانیه اند و از آنهاست ذهل و تیم و ثعلبه. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 263) ابن ثعلبه. بطنی از بکر بن وائل از عدنانیه است و از قبایل این بطن بنورقاش، آل عمرو بن مربد، بنومازن بن شیبان هستند. (از معجم قبائل العرب) ابن عوف، از بنی زهیر بن ابین بن الهمیع. جدی است جاهلی حمیری و ذواصبعبن مالک از نسل او باشد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 263) ابن زکریا المعالج. معاصر ابوحنیفه و راوی حدیث از ثوری و ابوحنیفه و عباد بن کثیر. (از ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 343) ابن معرب. بطنی از زهیر بن ابین از قحطانیه است. (از معجم قبایل العرب) ابن ثابت بن قره. او راست کتاب الانواء. (از کشف الظنون)
ابن محارب بن فهر بن مالک. جدی است جاهلی، نسل او بطنی از کنانه اند، و عده بسیاری بدو نسبت دارند از جمله ضحاک بن قیس و حبیب بن مسلمه. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 262) ابن احمد بن طولون. پنجمین از امرای بنی طولون، جلوس و عزل 292 هجری قمری انقراض سلسله در زمان او به دست خلفای عباسی صورت گرفت. (از فرهنگ فارسی معین) ابن ثعلبه بن عکابه. جدی جاهلی است، و نسل او بطنی از قبیلۀ بکر بن وائل از عدنانیه اند و از آنهاست ذهل و تیم و ثعلبه. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 263) ابن ثعلبه. بطنی از بکر بن وائل از عدنانیه است و از قبایل این بطن بنورقاش، آل عمرو بن مربد، بنومازن بن شیبان هستند. (از معجم قبائل العرب) ابن عوف، از بنی زهیر بن ابین بن الهمیع. جدی است جاهلی حمیری و ذواصبعبن مالک از نسل او باشد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 263) ابن زکریا المعالج. معاصر ابوحنیفه و راوی حدیث از ثوری و ابوحنیفه و عباد بن کثیر. (از ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 343) ابن معرب. بطنی از زهیر بن ابین از قحطانیه است. (از معجم قبایل العرب) ابن ثابت بن قره. او راست کتاب الانواء. (از کشف الظنون)
بطنی از بنی سلیم. (از معجم قبایل العرب) تیره ای از عبید بن ثعلبه بن یربوع از عدنانیه. (از معجم قبایل العرب) نام قبیله ای است که میان عدن و مکلا سکنی دارند. (از معجم قبایل العرب)
بطنی از بنی سلیم. (از معجم قبایل العرب) تیره ای از عبید بن ثعلبه بن یربوع از عدنانیه. (از معجم قبایل العرب) نام قبیله ای است که میان عدن و مکلا سکنی دارند. (از معجم قبایل العرب)
شیبان و ملحان، نام دو ماه زمستان است که در آن سردی زیاده باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). - یوم شیبان، روز سرد با ابر تنک بی باران. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
شیبان و ملحان، نام دو ماه زمستان است که در آن سردی زیاده باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). - یوم شیبان، روز سرد با ابر تنک بی باران. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب)
اسم فاعل از شیبیدن، (حاشیۀ برهان چ معین)، آمیخته و برهم زده و درهم کرده، (برهان)، درهم، (انجمن آرا) (آنندراج)، لرزان، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، لرزنده، پریشان و آشفته، و شیبانیدن مصدر آن است، و بر آن قیاس شیبد و شیباند و شیبانید و شیبانیده و شیبم، (انجمن آرا) (آنندراج)، - شیباندل، پریشان حال: چو از خنجرروز بگریخت شب همی رفت شیباندل و خشک لب، فردوسی
اسم فاعل از شیبیدن، (حاشیۀ برهان چ معین)، آمیخته و برهم زده و درهم کرده، (برهان)، درهم، (انجمن آرا) (آنندراج)، لرزان، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، لرزنده، پریشان و آشفته، و شیبانیدن مصدر آن است، و بر آن قیاس شیبد و شیباند و شیبانید و شیبانیده و شیبم، (انجمن آرا) (آنندراج)، - شیباندل، پریشان حال: چو از خنجرروز بگریخت شب همی رفت شیباندل و خشک لب، فردوسی
سفرۀ طعام، سفرۀ بزرگی که انواع خوراک ها برآن چیده می شود عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، چیلان، جیلان، سیلانه، سنجد گرگان، تبرخون شیلان کشیدن: گستردن سفرۀ طعام
سفرۀ طعام، سفرۀ بزرگی که انواع خوراک ها برآن چیده می شود عَنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، چیلان، جیلان، سیلانِه، سِنجِد گُرگان، تَبَرخون شیلان کشیدن: گستردن سفرۀ طعام
اشرس بن عوف. از بزرگان ودلیران بنی شیبان در صدر اسلام است (متوفی 38 هجری قمری) او پس از واقعۀ نهروان با دویست تن از یاران خود در دسکره (غرب بغداد) بر علی بن ابیطالب خروج کرد و از آنجا به ’انبار’ رفت و در همانجا کشته شد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 1 ص 332). رجوع به اشرس بن حسان شود اسحاق بن مرار، ملقب به ابوعمر. رجوع به اسحاق بن مرار شیبانی و اعلام زرکلی چ 2 ج 1 ص 289 و نزهه الالباب ص 129 و میزان الاعتدال ج 3 ص 373 و تاریخ بغداد ج 2 ص 329 شود
اشرس بن عوف. از بزرگان ودلیران بنی شیبان در صدر اسلام است (متوفی 38 هجری قمری) او پس از واقعۀ نهروان با دویست تن از یاران خود در دسکره (غرب بغداد) بر علی بن ابیطالب خروج کرد و از آنجا به ’انبار’ رفت و در همانجا کشته شد. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 1 ص 332). رجوع به اشرس بن حسان شود اسحاق بن مرار، ملقب به ابوعمر. رجوع به اسحاق بن مرار شیبانی و اعلام زرکلی چ 2 ج 1 ص 289 و نزهه الالباب ص 129 و میزان الاعتدال ج 3 ص 373 و تاریخ بغداد ج 2 ص 329 شود