معنی شیران
- شیران(پسرانه)
- از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
واژههای مرتبط با شیران
شیران
- شیران
- دهی است از بخش دشتیاری شهرستان جیرفت، سکنۀ آن 120 تن، آب آن از چشمه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی از بخش مرکزی شهرستان اردبیل، سکنۀ آن 966 تن، آب آن از چشمه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
شیران
- شیران
- عزالدین محمد، دومین از حکام بنگاله (602- 605 هجری قمری)، وی پس از محمد بختیار خلجی بحکومت رسید، (فرهنگ فارسی معین)
تیران
- تیران
- نام چند تن از پادشاهان سلسله اشکانی
جیران
- جیران
- آهو، آهو
شیرین
- شیرین
- مطبوع، گوارا، دلنشین، زیبا، عزیز، گرامی، از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
شیرزن
- شیرزن
- زن شجاع، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان افراسیاب تورانی و کیخسرو پادشاه کیانی
شیراک
- شیراک
- نام پدر هرمزد، کنده کار کتیبه کعبه زرتشت
شیرات
- شیرات
- آواز، ترانه
شیبان
- شیبان
- از قبایل عرب
