جدول جو
جدول جو

معنی شکران - جستجوی لغت در جدول جو

شکران
سپاسداری سپاسگذاری کردن شگر گفتن مقابل کفران
تصویری از شکران
تصویر شکران
فرهنگ لغت هوشیار
شکران
شکر کردن، شکر گفتن، سپاسگزاری کردن، سپاس داری
تصویری از شکران
تصویر شکران
فرهنگ فارسی عمید
شکران
((شُ))
سپاسگزاری کردن، شکر گفتن، مقابل کفران
تصویری از شکران
تصویر شکران
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکرانه
تصویر شکرانه
(دخترانه)
شکر (عربی) + انه (فارسی) شکرگزاری، سپاسگزاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکرانه
تصویر شکرانه
پاس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شکرانه
تصویر شکرانه
شکرگزاری و حقشناسی و سپاسداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرانه
تصویر شکرانه
شکر و سپاس، حق شکر، شکرگزاری، سپاسگزاری، سپاس داری، برای مثال همی گفت شولیده دستار و موی / کف دست شکرانه مالان به روی (سعدی۱ - ۱۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکرانه
تصویر شکرانه
((شُ نِ))
حق شکر، سپاسداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بشکران
تصویر بشکران
بوشکرانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیران
تصویر شیران
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شهران
تصویر شهران
(پسرانه)
نام یکی از خردمندان ایرانی در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی، از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکرین
تصویر شکرین
(دخترانه)
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بکران
تصویر بکران
ته دیگ پلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکران
تصویر ذکران
جمع ذکر، مردان نرینگان یاد بود جشنی است مر ترسایان را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکران
تصویر اکران
پردهی نمایش، نمابار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکران
تصویر اکران
پرده سینما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکران
تصویر سکران
مست مرد مست، جمع سکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعران
تصویر شعران
گیاه تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطران
تصویر شطران
نیمه پر نیمه تهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقران
تصویر شقران
لاله از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکبان
تصویر شکبان
تور کاهکشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکهان
تصویر شکهان
ترسان، نگران مضطرب پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکرین
تصویر شکرین
شکرآلود، هر چیز شیرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکردن
تصویر شکردن
شکار کردن، شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است علفی و دو ساله از تیره چتریان به ارتفاع 8، تا 5، 1 متر که به حد وفور در اماکن سایه دار و در کنار رودخانه های نقاط مختلف می روید. ساقه اش راست و بدون کرک است و بر روی ساقه و دمبرگ لکه هایی برنگ قهوه یی قرمز دیده می شود. برگهایش متناوب و بزرگ و شفاف و دارای بریدگی های بسیار است ولی وضع متناوب برگها به تدریج که به انتهای ساقه می رسد به هم خورده به صورت متقابل در می آید رنگ برگها در سطح فوقانی پهنک سبز شفاف و در سطح تحتانی سبز کم رنگ است. گلهایش کوچک و سفید رنگند. در شوکران 5 آلکالوئید یافت می شود. میوه شوکران در استعمال داخلی دارای اثر آرام کننده و ضد تشنج است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا و اروپا و افریقا به فراوانی می روید و در تمام نقاط ایران نیز (خصوصا خراسان و فارس) بوفور دیده می شود شوکران یونانی دورس طحما شیکران صرو بالداران قونیون بیوک بالدیران شورکران آنتنی درست بسبس بری شوکیران. توضیح 1 سقراط حکیم یونانی به وسیله عصاره میوه این گیاه مسموم شد، توضیح 2 در برخی کتب بیخ تفت را مرادف با شکران یا ریشه شوکران ذکر کرده اند در حالی که تفت گیاه دیگریست و ارتباطی با شوکران ندارد. یا شوکران آبی. گونه ای شوکران که علفی و پایاست و ارتفاعش تا 3، 1 متر میرسد و در مردابها و نواحی آبگیر مناطق شمالی نیمکره می روید. ریزوم آن متورم و بیضوی و حجیم است و چون عرضا قطع شود شیره نا مطبوعی برنگ مایل به زرد از آن خارج می شود. از اختصاصات این گیاه آنست که اولا بر خلاف شوکران کبیر ساقه اش فاقد لک است و ثانیا پایه اشعه چتر اصلی آن بدون گریبانه است. بوی آن شبیه کرفس و طعمش جعفری است. گلهایش کوچک و سفید رنگند. ساقه زیرزمینی این گیاه سمی و خطرناک است مسمومیت حاصل از عصاره این گیاه مزبور عوارض شدیدی را در انسان تولید می کند که منجر به مرگ می شود جقوطه فیروزا صوبالدیرانی قاتل البقر شیکران آبی شیکران مائی شوکران مائی. یا شوکران باغی. شوکران صغیر. یا شوکران نابستانی. شوکران صغیر. یا شوکران صغیر. گونه ای شوکران که ارتفاعش از شورکان آبی کمتر و ریشه اش دوکی شکل و ساقه اش شفاف و بی کرک و دارای خطوط قابل تشخیص است. به علاوه گاهی بر روی آن خطوط یا لکه های برنگ قرمز دیده می شوند. برگهایش نرم برنگ سبز تیره و گلهایش سفید رنگ است. برای این گیاه اثر دارویی شناخته نشده و نیز بر خلاف شوکران کبیر فاقد مواد سمی است اگر چه دارای مقادیر بسیار کمی کونیسین می باشد کزبره الثعلب کرفس الکلاب جعفری زهری شوکران بستانی شوکران باغی بقدونس کاذب. یا شوکران مائی. شوکران آبی
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته شوکران شیکران بیخ تفت (گویش یزدی) از گیاهان گیاهی است علفی و دو ساله از تیره چتریان به ارتفاع 8، تا 5، 1 متر که به حد وفور در اماکن سایه دار و در کنار رودخانه های نقاط مختلف می روید. ساقه اش راست و بدون کرک است و بر روی ساقه و دمبرگ لکه هایی برنگ قهوه یی قرمز دیده می شود. برگهایش متناوب و بزرگ و شفاف و دارای بریدگی های بسیار است ولی وضع متناوب برگها به تدریج که به انتهای ساقه می رسد به هم خورده به صورت متقابل در می آید رنگ برگها در سطح فوقانی پهنک سبز شفاف و در سطح تحتانی سبز کم رنگ است. گلهایش کوچک و سفید رنگند. در شوکران 5 آلکالوئید یافت می شود. میوه شوکران در استعمال داخلی دارای اثر آرام کننده و ضد تشنج است. این گیاه در اکثر نقاط آسیا و اروپا و افریقا به فراوانی می روید و در تمام نقاط ایران نیز (خصوصا خراسان و فارس) بوفور دیده می شود شوکران یونانی دورس طحما شیکران صرو بالداران قونیون بیوک بالدیران شورکران آنتنی درست بسبس بری شوکیران. توضیح 1 سقراط حکیم یونانی به وسیله عصاره میوه این گیاه مسموم شد، توضیح 2 در برخی کتب بیخ تفت را مرادف با شکران یا ریشه شوکران ذکر کرده اند در حالی که تفت گیاه دیگریست و ارتباطی با شوکران ندارد. یا شوکران آبی. گونه ای شوکران که علفی و پایاست و ارتفاعش تا 3، 1 متر میرسد و در مردابها و نواحی آبگیر مناطق شمالی نیمکره می روید. ریزوم آن متورم و بیضوی و حجیم است و چون عرضا قطع شود شیره نا مطبوعی برنگ مایل به زرد از آن خارج می شود. از اختصاصات این گیاه آنست که اولا بر خلاف شوکران کبیر ساقه اش فاقد لک است و ثانیا پایه اشعه چتر اصلی آن بدون گریبانه است. بوی آن شبیه کرفس و طعمش جعفری است. گلهایش کوچک و سفید رنگند. ساقه زیرزمینی این گیاه سمی و خطرناک است مسمومیت حاصل از عصاره این گیاه مزبور عوارض شدیدی را در انسان تولید می کند که منجر به مرگ می شود جقوطه فیروزا صوبالدیرانی قاتل البقر شیکران آبی شیکران مائی شوکران مائی. یا شوکران باغی. شوکران صغیر. یا شوکران نابستانی. شوکران صغیر. یا شوکران صغیر. گونه ای شوکران که ارتفاعش از شورکان آبی کمتر و ریشه اش دوکی شکل و ساقه اش شفاف و بی کرک و دارای خطوط قابل تشخیص است. به علاوه گاهی بر روی آن خطوط یا لکه های برنگ قرمز دیده می شوند. برگهایش نرم برنگ سبز تیره و گلهایش سفید رنگ است. برای این گیاه اثر دارویی شناخته نشده و نیز بر خلاف شوکران کبیر فاقد مواد سمی است اگر چه دارای مقادیر بسیار کمی کونیسین می باشد کزبره الثعلب کرفس الکلاب جعفری زهری شوکران بستانی شوکران باغی بقدونس کاذب. یا شوکران مائی. شوکران آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوران
تصویر شوران
گل کاجیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکران
تصویر اکران
پردۀ سینما، نشان دادن فیلم در سینما
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکراب
تصویر شکراب
آب شکر، آبی که شکر در آن حل کرده باشند، کنایه از اختلاف و رنجش اندک میان دو دوست، برای مثال غیر از لب کم حرف تو ساقی نشنیدم / جایی که میان می و ساقی شکراب است (کلیم همدانی - لغتنامه - شکرآب)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکران
تصویر شوکران
مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، دورس، تفت، بیخ تفت، تودریون، شبیبی، شیکران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یکران
تصویر یکران
اسب اصیل و نجیب، اسبی که رنگ او میان زرد و بور باشد، اسبی که یک پا را کوتاه تر از پای دیگر بگذارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیکران
تصویر شیکران
شوکران، مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی شبیه جعفری با شاخه های چتری و گل های سفید به همین نام به دست می آید، دورس، تفت، بیخ تفت، تودریون، شبیبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بکران
تصویر بکران
بنکران، ته دیگ پلو، غذایی که ته دیگ چسبیده و برشته شده باشد، ته دیگ
فرهنگ فارسی عمید
اسب اصیل، 0 اسبی که بهنگام رفتن پای پس راکوتاه تر از پای دیگرگذارد 0 توضیح مولف برهان این کمله را بوزن مکران وظاهرا بضم اول دانسته است ولی رشیدی بفتح نوشته است، 0 رنگ اسب میان زرد و بور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذکران
تصویر ذکران
((ذُ))
جمع ذکر، نران، نرینگان، ذکور، مقابل اناث
فرهنگ فارسی معین