جدول جو
جدول جو

معنی شکاندن - جستجوی لغت در جدول جو

شکاندن
شکستن، خرد کردن
تصویری از شکاندن
تصویر شکاندن
فرهنگ فارسی عمید
شکاندن
(یَ / یِ مَ دَ)
در تداول اطفال، شکستن. در تداول عامه، شکستن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکستن شود
لغت نامه دهخدا
شکاندن
شکستن، توضیح شکستن خود متعدی است و احتیاجی بدین فعل نیست
تصویری از شکاندن
تصویر شکاندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشاندن
تصویر کشاندن
چیزی یا کسی را به طرفی کشیدن و بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکاندن
تصویر تکاندن
حرکت دادن چیزی در جای خود مانند جنباندن درخت، تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن چیزی به طور ناگهانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خشکاندن
تصویر خشکاندن
گرفتن آب یا رطوبت چیزی به ویژه به وسیلۀ آفتاب یا حرارت، خشک کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
مایعی را قطره قطره در چیزی ریختن، چکه چکه ریختن، برای مثال ناله بر گردون رسانیدن گرفت / وز دو دیده خون چکانیدن گرفت (جامی۲ - ۴۳۴)
خالی کردن تپانچه یا تفنگ، کشیدن ماشۀ اسلحه و تیر انداختن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ کَ دَ)
خشک کردن. تجفیف. خشکانیدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کشاندن
تصویر کشاندن
کشاند خواهد کشاند بکشان کشاننده کشانده) کشیدن: (همان که شوق طوافش مرا بطوفان داد به نیم جذبه کشاند ز ورطه ام بکنار)، (عرفی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
قطره قطره ریختن مایعی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکفاندن
تصویر شکفاندن
شکفته ساختن، شکوفا ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاندن
تصویر تکاندن
تکان دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکاندن
تصویر خشکاندن
خشک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خشکاندن
تصویر خشکاندن
((خُ دَ))
خشکانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاندن
تصویر تکاندن
((تَ دَ))
حرکت دادن، جنباندن، تکانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
((چَ دَ))
قطره قطره ریختن مایعی، کشیدن ماشه تفنگ و تیر انداختن
فرهنگ فارسی معین
خشک کردن، خشکانیدن، پژمرده کردن، از بین بردن، نابود کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
Instillation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
instillation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
indruppeling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
점적
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
滴下
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
טִפְטוּף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
टपकाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
penetesan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
การหยด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
закапывание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
Instillation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
instilación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
instillazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
instilação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
滴注
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
zakraplanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
інстиляція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چکاندن
تصویر چکاندن
damlatma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی