جدول جو
جدول جو

معنی شومل - جستجوی لغت در جدول جو

شومل
(شَ مَ)
لغتی است در شمال یا شمال که بادی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شومل
باد سرد باد اپاختر
تصویری از شومل
تصویر شومل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شامل
تصویر شامل
(پسرانه)
حاوی، دارنده، کامل، فراگیرنده، نام یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شامل
تصویر شامل
فراگیرنده و به همه رسنده، همه را فرارسنده، کافی، کامل، حاوی، دربردارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شولم
تصویر شولم
شیلم، دانۀ سرخ و تلخ گیاهی که از جو باریک تر است و ضماد آن برای معالجۀ دمل به کار می رود، شیله، چچن، چچم، شلمک، گندم دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوال
تصویر شوال
بوقلمون، پرنده ای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاه رنگ و سر و گردن بی پر که قدرت پرواز ندارد
شوالک، شوات، سرخاب، پیروج، ابوقلمون، پیل مرغ، حربا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوال
تصویر شوال
ماه دهم از سال قمری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شومن
تصویر شومن
کسی که برنامه ای را در تلویزیون و مانند آن اجرا می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمول
تصویر شمول
همه را فرارسیدن، همه را فراگرفتن، احاطه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکل
تصویر شوکل
بادریسه، قطعه ای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار می دهند، کماج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوکل
تصویر شوکل
دیو خار باد ریسه دوک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صومل
تصویر صومل
گاوه از گیاهان از تیره گاو زبان ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شولم
تصویر شولم
پارسی تازی گشته شیلم شلمک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومال
تصویر شومال
کسی که پارچه را آهار دهد، ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومر
تصویر شومر
رازیانه بادیان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شومز
تصویر شومز
زمین شیار کرده و آماده برای زراعت شمیز، شیار
فرهنگ لغت هوشیار
مرخشگی بد شگونی شوری (شومی دامنی از جاش که دشتبان پیش از کوبیدن به سود خود بر می دارد پارسی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوال
تصویر شوال
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمول
تصویر شمول
احاطه کردن، فرا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سومل
تصویر سومل
وستر کهنه (وستر عبا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامل
تصویر شامل
فراگیرنده، عمومیت دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوال
تصویر شوال
((شَ وّ))
ماه دهم از سال قمری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوال
تصویر شوال
((شَ))
شلوار، تنبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شومال
تصویر شومال
کسی که پارچه را آهار دهد، ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شومن
تصویر شومن
((شُ مَ))
مردی که عهده دار اجرای برنامه ای (نمایش های تلویزیونی) است
فرهنگ فارسی معین
یک بغل غله که چاهخو و دشتبان هنگام برداشت و پیش از کوبیدن غله بردارند و آن عبارت از، 6 من تبریز غله است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شمول
تصویر شمول
((شُ))
فرا گرفتن، احاطه کردن، احاطه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شامل
تصویر شامل
((مِ))
فراگیرنده، حاوی، در بردارنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شامل
تصویر شامل
در بر گیرنده، دارای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شامل
تصویر شامل
Inclusive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شامل
تصویر شامل
инклюзивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شامل
تصویر شامل
inklusiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شامل
تصویر شامل
інклюзивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شامل
تصویر شامل
inkluzywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شامل
تصویر شامل
包容的
دیکشنری فارسی به چینی