جدول جو
جدول جو

معنی شومال

شومال
کسی که پارچه را آهار دهد، ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند
تصویری از شومال
تصویر شومال
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شومال

شومال

شومال
کسی که پارچه را آهار دهد، ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند
شومال
فرهنگ لغت هوشیار

شومال

شومال
شوی مال، شومالنده،
ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند، (فرهنگ فارسی معین)، نفع و فایده و سودا، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

رومال

رومال
پارچه ای که با آن دست و روی را پاک کنند، دستمال، روپاک
رومال
فرهنگ فارسی عمید

اومال

اومال
دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری، سکنۀ آن 580 تن و آب آن از رود خانه نکا و محصول آن برنج، پنبه، غلات، حبوبات، صیفی و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان پارچه های نخی بافی است، راه فرعی به شوسه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان رودپی بخش مرکزی شهرستان ساری، سکنۀ آن 100 تن و آب آن از رود خانه تجن و محصول آن برنج، غلات، پنبه، کنف، صیفی، و شغل اهالی زراعت است، در حدود 30 باب دکان و روزهای سه شنبه هر هفته بازار عمومی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا