جدول جو
جدول جو

معنی شوربخت - جستجوی لغت در جدول جو

شوربخت
بدبخت، تیره بخت، شوریده بخت، شوراختر، شورطالع، برای مثال شوربختان به آرزو خواهند / مقبلان را زوال نعمت و جاه (سعدی - ۶۳)
تصویری از شوربخت
تصویر شوربخت
فرهنگ فارسی عمید
شوربخت
((بَ))
بدبخت
تصویری از شوربخت
تصویر شوربخت
فرهنگ فارسی معین
شوربخت
بداقبال، بدبخت، بدطالع، تیره روز، سیه روز، کوربخت
متضاد: خوشبخت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکردخت
تصویر شکردخت
(دخترانه)
(به کسر شین) شکر (سنسکریت) + دخت (فارسی) دختر شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوردخت
تصویر هوردخت
(دخترانه)
دختر خورشید، دختری زیبا چون خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادبخت
تصویر شادبخت
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، سفیدبخت، نیکوبخت، سعید، خوش طالع، صاحب دولت، نکوبخت، ایمن، خجسته، مقبل، بختیار، اقبالمند، فرخنده طالع، جوان بخت، نیک اختر، خجسته طالع، طالع مند، بلنداقبال، صاحب اقبال، فرّخ فال، فرخنده بخت، مستسعد، بلندبخت، خجسته فال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوربختی
تصویر شوربختی
بدبختی، تیره بختی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوربوم
تصویر شوربوم
زمین شوره که در آن زراعت نمی شود، شوره زار، زمین بی حاصل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شورپشت
تصویر شورپشت
سرکش، نافرمان، ستیزه جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوربخت
تصویر کوربخت
بدبخت، بداختر، شوربخت، تیره بخت، نگون بخت، بی طالع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوربخش
تصویر نوربخش
نوربخشنده، نوردهنده
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
بدبختی. (یادداشت مؤلف). شوربخت بودن. تیره بختی. (فرهنگ فارسی معین). نکبت. ادبار. نحس بودن بخت. بدبختی. مقابل پیروزی. مقابل مقبلی:
ز گیتی مرا شوربختی است بهر
پراکنده بر جای تریاک زهر.
فردوسی.
که پیروزی و شوربختی ازوست
تن آسانی و رنج و سختی ازوست.
فردوسی.
یکی را دگر شوربختی بود
نیاز و غم و درد و سختی بود.
فردوسی.
که من با سپاهی بسختی درم
برنج و غم و شوربختی درم.
فردوسی.
سوی چشمۀ شوربختی شتابد
کرا آز باشد دلیل و نهازش.
ناصرخسرو.
کسی که بادۀ کین تو نوش خواهد کرد
ز شوربختی دردی خورد هم از سر دن.
سوزنی.
چوابر از شوربختی شد نمکبار
دل از شیرین شورانگیز بردار.
نظامی.
و آن شیفته دل ز شوربختی
میکرد صبوریی بسختی.
نظامی.
میزد نفسی به شوربختی
میزیست بصد هزار سختی.
نظامی.
سعدی قلم بسختی رفته ست و شوربختی
پس هرچه پیشت آید گردن بنه قضا را.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
مدبر و بدبخت. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). بدبخت و بی طالع. (ناظم الاطباء). تیره بخت:
کنند این و آن خوش دگرباره دل
وی اندر میان کوربخت و خجل.
(بوستان).
، نمام وسخن چین، جاسوس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
روغن کنجد. (ناظم الاطباء). شیرپخت: ده درمسنگ روغن گاو و ده درمسنگ روغن شیربخت تازه... (ذخیرۀ خوارزمشاهی). اگر قلیه خواهند نخست به آب پزندپس به روغن شیربخت تازه بریان کنند (گوشت گاو کوهی را) . (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به شیرپخت شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شوراختر
تصویر شوراختر
شور بخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوربخش
تصویر نوربخش
نوردهنده نورپاش پرتوافکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهربخت
تصویر مهربخت
نجاتداده مهر، آزاد کرده مهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کور بخت
تصویر کور بخت
بدبخت مدبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور بختی
تصویر شور بختی
شور بخت بودن تیره بختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
نیک بخت خوش اقبال سعادتمند سعید مقابل بدبخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوربخت
تصویر کوربخت
بدبخت، بی طالع، تیره بخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شور بخت
تصویر شور بخت
تیره بخت، سیاه بخت، تیره روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوراختر
تصویر شوراختر
((اَ تَ))
بدطالع، بدبخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوربوم
تصویر شوربوم
زمین شوره که در آن چیزی به عمل نیاید، شوره زار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
((~. بَ))
نیک بخت، خوش اقبال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوربختی
تصویر شوربختی
تیره بختی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شوربختی
تصویر شوربختی
تاسف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شوربختم
تصویر شوربختم
متاسفم
فرهنگ واژه فارسی سره
ادبار، بداقبالی، بدبختی، شقاوت، فلاکت، کوربختی نگون بختی
متضاد: خوشبختی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
Fortunate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
удачливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
glücklich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
щасливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
szczęśliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوشبخت
تصویر خوشبخت
幸运的
دیکشنری فارسی به چینی