- شنودنی
- لایق شنیدن قابل شنیدن شنودنی: اخبار شنیدنی داستان شنیدنی
معنی شنودنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در خور شنیدن، لایق شنیدن، برای مثال نه بشنودنی بد نه بنمودنی / نه افگندنی بد نه اشنودنی (فردوسی - ۵/۱۰۰)
آنچه که قابل شنیدن نیست مقابل شنودنی
لایق شنیدن قابل شنیدن شنودنی: اخبار شنیدنی داستان شنیدنی
درخور شنیدن، شایستۀ شنیدن
گوش دادن با دقت درک کردن صوت بوسیله سامعه. توضیح در اصل فرق شنیدن با گوش دادن در اصل فرق دارد. شنیدن گوش دادنست بادقت: چون فریب زبان او دیدم گوش کردم و لیک نشنیدم. (نظامی هفت پیکر 176) ولی امروزه به معنی شنیدن به کار می رود، درک کردن بوی چیزی استشمام کردن بوییدن، اطاعت کردن فرمان بردن
شنیدن، درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی
ملموس
لمس کردنی، ملموس
قابل درودن شایسته درو کردن
مخاطب
رضایت رضا، شادی شادمانی
منسوب به شروان از مردم شروان: خاقانی شروانی
شنیدن
مستمع، سامع، کسی که گوش میدهد
عمل شنیدن، یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است سامعه
ورنران منسوب به شهوت آن چه از روی شهوت صورت گیرد، صاحب شهوت دارای شهوت آرزومند. یا قوه شهوانی. قوه شهوت قوه شهویه مقابل قوه غضبانی
خواب آلودگی، آرمیدگی
خرسندی، خوشحالی، شادی و شادمانی
از مردم شروان مثلاً خاقانی شروانی
ویژگی کسی که صدایی یا سخنی را می شنود، گوش دهنده
مربوط به شهوت، شهوت انگیز، پرشهوت، نشان دهندۀ شهوت
لایق گشودن گشادنی
خرسندی، شادمانی
آن چه که از روی شهوت باشد، آرزومند
شنیدن برای مثال پروارنه که ذوق سوختن یافت / نبود به شعاع شمع خشنود - این حال اگرت عجب نماید / بشنو ز من ار توانی اشنود (عراقی - ۱۳۱)
شنیدن، درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی
از حواس پنج گانه که اصوات با آن شنیده می شود و اندام آن گوش است
Lascivious, Lecherously, Voluptuous
Listener
похотливый , похотливо , чувственный
слушатель
lüstern, sinnlich