دهی از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنه آن 598 تن. آب آن از چاه است. محصول عمده آن غلات و لبنیات و سبزی میباشد. پاسگاه گمرک، گارد مسلح و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی از دهستان ایسین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس. سکنه آن 598 تن. آب آن از چاه است. محصول عمده آن غلات و لبنیات و سبزی میباشد. پاسگاه گمرک، گارد مسلح و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دندان شتر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی). شقا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برآمدن دندان پیشین. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، غلبه کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به شقا شود، شانه کردن موی سرکسی را. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، زدن فرق سر کسی را. (آنندراج) (از اقرب الموارد)
دندان شتر برآمدن. (تاج المصادر بیهقی). شقا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برآمدن دندان پیشین. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، غلبه کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به شقا شود، شانه کردن موی سرکسی را. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، زدن فرق سر کسی را. (آنندراج) (از اقرب الموارد)
جمع واژۀ شق ّ. گویند: بید فلان شقوق و برجله شقوق، یعنی در دست و پای فلان ترکها میباشد، لاتقل شقاق. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ شق، به معنی کفتگی و شکاف. (آنندراج) (از اقرب الموارد). شکاف دست و پای مردم. (مهذب الاسماء)
جَمعِ واژۀ شَق ّ. گویند: بید فلان شقوق و برجله شقوق، یعنی در دست و پای فلان ترکها میباشد، لاتقل شقاق. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ شق، به معنی کفتگی و شکاف. (آنندراج) (از اقرب الموارد). شکاف دست و پای مردم. (مهذب الاسماء)