معنی شدو شدو اندکی، آهنگ (قصد)، زی (جانب)، مانندکردن، راندن شتران را، سراییدن اندکی، آهنگ (قصد)، زی (جانب)، مانندکردن، راندن شتران را، سراییدن تصویر شدو فرهنگ لغت هوشیار