جدول جو
جدول جو

معنی شقوق

شقوق
(شُ)
جمع واژۀ شق ّ. گویند: بید فلان شقوق و برجله شقوق، یعنی در دست و پای فلان ترکها میباشد، لاتقل شقاق. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ شق، به معنی کفتگی و شکاف. (آنندراج) (از اقرب الموارد). شکاف دست و پای مردم. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا