جدول جو
جدول جو

معنی شغبر - جستجوی لغت در جدول جو

شغبر
شغال تورک
تصویری از شغبر
تصویر شغبر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زغبر
تصویر زغبر
پرز جامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغبر
تصویر اغبر
گرد آلوده، آنچه به رنگ خاکی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سغبر
تصویر سغبر
یونانی سرخش گیلدارو از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغیر
تصویر شغیر
بد خوی
فرهنگ لغت هوشیار
آوند تهی، چاه پر آب خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود سنگ گاز ران حجر لوقواغرافس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهبر
تصویر شهبر
پیر کلانسر مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغبر
تصویر مغبر
غبار آلوده، گردآلوده، تیره رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغبر
تصویر اغبر
رونده، گذرنده، آنچه درگذرنده باشد
گردآلود، خاکی رنگ، تیره رنگ
گرگ به جهت رنگ تیرۀ آن، پستانداری وحشی و گوشت خوار شبیه سگ اما از آن قوی تر و درنده تر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله می کند، سمسم، ذئب، سرحان، ذیب
فرهنگ فارسی عمید
گرد آلوده تیره رنگ، گرد آلوده غبار آلوده مغبر} خود عدل خسروان را جز عدل چیست حاصل زین جیفه گاه جانی زین مغ سرای مغبر) (خاقانی. سج. 189) غبار آلود، تیره رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغبر
تصویر اغبر
((اَ بَ))
گردآلود، خاکی رنگ، خاکی
فرهنگ فارسی معین
((شُ))
خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود، سنگ گازران، حجرلوقواغرافس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مغبر
تصویر مغبر
((مُ غَ بَّ))
تیره رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شغار
تصویر شغار
در دورۀ جاهلیت، نوعی نکاح که در آن مردی دختر یا خواهر خود را به مرد دیگر به زنی می داد به شرط آنکه او نیز دختر یا خواهر خود را بدون مهر و کابین به وی بدهد، این امر را پیغمبر اسلام نهی کرد و فرمود مثلاً لا شغار فی الاسلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبر
تصویر شبر
عطیه و نیکویی مهر، کابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغر
تصویر شغر
لنگ هوا کردن: در گای، بیرون راندن، تهی ماندن، کاهش، پراکندن
فرهنگ لغت هوشیار
بر انگیختن شورش، بر انگیختن دشمنی، آواز بلند برانگیختن فتنه و فساد، فتنه انگیزی فساد، شور و غوغا، آشوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغب
تصویر شغب
شور و غوغا، فتنه و آشوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبر
تصویر شبر
وجب، فاصلۀ میان انگشت بزرگ و انگشت کوچک دست در حالی که تمام انگشت ها باز باشد، اندازۀ دست، وژه، پنک، بدست، گدست
فرهنگ فارسی عمید
کینه مانده پس مانده تیره گشتن، در گذشتن، رفتن خاک، ورجاوندی، رفتن گرد آلود، زخم زیرین ماهی روغنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغب
تصویر شغب
((شَ غَ))
برانگیختن فتنه و فساد، آشوب، شور و غوغا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبر
تصویر شبر
((ش))
وجب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبر
تصویر شبر
((شَ بَّ))
حضرت امام حسن (ع)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبر
تصویر شبر
((شَ بَ))
عطیه، بخشش، خیر، نیکی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبر
تصویر شبر
((شَ))
حق نکاح، مهر، دست پیمان، کابین، زواج، نکاح
فرهنگ فارسی معین