جدول جو
جدول جو

معنی شغار

شغار((شُ))
خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود، سنگ گازران، حجرلوقواغرافس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شغار

شغار

شغار
آوند تهی، چاه پر آب خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود سنگ گاز ران حجر لوقواغرافس
فرهنگ لغت هوشیار

شغار

شغار
در دورۀ جاهلیت، نوعی نکاح که در آن مردی دختر یا خواهر خود را به مرد دیگر به زنی می داد به شرط آنکه او نیز دختر یا خواهر خود را بدون مهر و کابین به وی بدهد، این امر را پیغمبر اسلام نهی کرد و فرمود مثلاً لا شغار فی الاسلام
شغار
فرهنگ فارسی عمید

شغار

شغار
اشغار. سوختۀ گیاهی که آنرا اجوه گویند و برای شستن لباس و ساختن صابون و سفید شدن کشمش بکار برند (در خراسان بخصوص در گناباد) ، و ناصرخسرو آنرا شخار آورده:
ناصبی شوم را به مغز سر اندر
حکمت حجت بخار و دود شخار است.
(از یادداشت مؤلف).
خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار میرود. سنگ گازران. حجر لوقوا. غرافس. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

شغار

شغار
فریاد و غوغا و هنگامه و شور، طعنه و سرزنش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شغار

شغار
چاه بسیارآب (واحد و جمع در آن یکسان است) ، نام دو رگ در پهلوی شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خالی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شغار

شغار
نوعی از خارپشت. (ناظم الاطباء) ، یک نوع حیوانی گوشتخوار و بدبو از طایفۀ سگ که مانند خرگوش در زیر زمین منزل میکند و قسمی ازراسو میباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به راسو شود
لغت نامه دهخدا

شغار

شغار
عقد شغار بستن مردی با زنی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مصدر باب مفاعله. (منتهی الارب) ، ستم کردن دو کس مر دیگری را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

شغاد

شغاد
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زال و برادر رستم پهلوان شاهنامه که رستم را با حیله و نیرنگ به قتل رساند
شغاد
فرهنگ نامهای ایرانی