جدول جو
جدول جو

معنی شعر - جستجوی لغت در جدول جو

شعر
چامه، سروده
تصویری از شعر
تصویر شعر
فرهنگ واژه فارسی سره
شعر
سخن منظوم که دارای وزن و قافیه باشد موی انسان یا حیوان
تصویری از شعر
تصویر شعر
فرهنگ لغت هوشیار
شعر
موی انسان یا حیوان، مو
تصویری از شعر
تصویر شعر
فرهنگ فارسی عمید
شعر
سخنی که دارای وزن و قافیه باشد، سخن منظوم، کلام موزون، سرواد، کنایه از سخن زیبایی که کاربرد عملی ندارد
تصویری از شعر
تصویر شعر
فرهنگ فارسی عمید
شعر
((شَ))
موی
تصویری از شعر
تصویر شعر
فرهنگ فارسی معین
شعر
((ش))
سخن موزون، حرف بی اساس
تصویری از شعر
تصویر شعر
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شعری
تصویر شعری
(دخترانه)
نام ستاره ای
فرهنگ نامهای ایرانی
شباهنگ از ستارگان مویین سروادی منسوب به شعر مویین. منسوب به شعری. یا عروق شعری. رگهای مویین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعره
تصویر شعره
رمکانگاه زیر شکم که موی زهار می روید، رمکان موی چوز موی، دختر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعرا
تصویر شعرا
جمع شاعر گویندگان چامه سرایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعری
تصویر شعری
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود
تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعرای یمانی، عبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعرا
تصویر شعرا
دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر، دو خواهران، دو خواهر، شعریان
شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود، تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعریٰ، شعرای یمانی، عبور
شعرای شامی: در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اصغر، غمیصا
شعرای یمانی: شباهنگ، در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اکبر که روشن ترین ستاره ها است و در شب های تابستان نمایان می شود، تشتر، تیشتر، ستارۀ صبح، ستارۀ سحر، ستارۀ سحری، کاروان کش، قدر اوّل، شعرا، شعریٰ، عبور
فرهنگ فارسی عمید
((ش را))
نام دو ستاره نورانی در دو صورت فلکی سگ بزرگ و سگ کوچک که به شعرای یمانی و شعرای شامی معروفند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شعرا
تصویر شعرا
((شُ عَ))
جمع شاعر، گویندگان، چامه سرایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشعر
تصویر اشعر
دانا تر و بهتر در شعر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشعر
تصویر تشعر
موی موی شدن (موی شعر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشعر
تصویر مشعر
اشعار کننده، خبر دهنده، آگاه کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشعر
تصویر مشعر
محل قربانی و اجرای مناسک حج
علامت، نشانه
قوۀ ادراک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشعر
تصویر اشعر
شاعرتر، داناتر، ویژگی شعر بهتر و نیکوتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قشعر
تصویر قشعر
خیار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشعر
تصویر مشعر
اشعار کننده، خبر دهنده و آگاه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشعر
تصویر اشعر
((اَ عَ))
شاعرتر، داناتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشعر
تصویر اشعر
مردی که بدنش دارای موهای زیاد و یا بلند باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشعر
تصویر مشعر
((مُ عِ))
خبر دهنده، آگاه کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشعر
تصویر مشعر
((مَ عَ))
محل قربانی، درخت سایه دار، قوه ادراک، جمع مشاعر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شعریه
تصویر شعریه
مویرگ، رشته فرنگی، پرده دوخبافت دوخ باف مونث شعری قوه شعریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعریات
تصویر شعریات
جوجه های کرکس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعرور
تصویر شعرور
چامه سرای سست، خیار ترشی خیار ریز، بادرنگ ریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعرباف
تصویر شعرباف
موتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعرانی
تصویر شعرانی
پرمو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعران
تصویر شعران
گیاه تیره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شاعر، چامه سرایان، نام یکی از سیمناد های نپی (سوره های قرآن) مونث اشعر و درختان انبوه، سگ مگس، رمکانگاه (رمکان موی زهار)، رمکان، جمع شاعر گویندگان چامه سرایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعر شناس
تصویر شعر شناس
سخن سنج، سخن شناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعر بافی
تصویر شعر بافی
عمل شعر باف موی تابی. سرودن اشعار بی ارزش
فرهنگ لغت هوشیار
پرند باف کسی که از موی (یا ابریشم) پارچه بافد موی تاب. کسی که اشعار بی ارزش گوید
فرهنگ لغت هوشیار