- شستن
- پاک کردن با آب و پاکیزه کردن
معنی شستن - جستجوی لغت در جدول جو
- شستن
- چیزی را با آب پاکیزه ساختن، پارچه یا ظرف یا چیز دیگر را در آب مالیدن که پاک شود، شوییدن
- شستن ((شُ تَ))
- چیزی را با آب پاکیزه ساختن
- شستن
- نشستن، قرار گرفتن انسان یا حیوان بر روی سرین خود، تمرگیدن، ساکن بودن، اقامت کردن
- شستن
- Wash
- شستن
- waschen
- شستن
- lavar
- شستن
- lavare
- شستن
- laver
- شستن
- wassen
- شستن
- mencuci
- شستن
- לשטוף
- شستن
- yıkamak
- شستن
- kuosha
- شستن
- ধোয়া
- شستن
- دھونا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قرار گرفتن انسان یا حیوان بر روی سرین خود، تمرگیدن
ساکن بودن، اقامت کردن
ساکن بودن، اقامت کردن
empoleirar-se, sentar
posarse, sentarse
usiąść, siedzieć
усесться , сидеть